نوید شاهد | فرهنگ ایثار و شهادت

برچسب ها - ایثار و شهادت
معرفی کتاب؛
کتاب «سایه بلند امید» به نویسندگی «داور کیانی» توسط انتشارات «نشر شاهد» در خوزستان به چاپ رسیده است.
کد خبر: ۵۷۸۴۰۸   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۷/۳۰

کنگره ملی 9800 شهید سرافراز به زودی در کرمانشاه برگزار می شود. جایی که همگان به پاس خدمات و ایثارگری‌های شهدای عزیز گردهم می‌آیند و این رویداد، فرصتی برای زنده نگه داشتن یاد آن قهرمانان و ترویج فرهنگ ایثار و فداکاری در جامعه خواهد بود.
کد خبر: ۵۷۸۳۸۷   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۷/۲۹

سیری در کلام شهید «محمدرضا حیدری»:
شهید «محمدرضا حیدری» از شهدای دوران دفاع مقدس است که نوید شاهد البرز روایتی از این شهید را به قلم «محمدحسن مقیسه» تقدیم مخاطبان می‌کند.
کد خبر: ۵۷۸۳۸۳   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۷/۲۹

راهنمایی‌های شهید «محمد امیری» برای زندگی معنادار
شهید «محمد امیری» با نگاهی عمیق به زندگی، ما را به تامل در ارزش‌های معنوی دعوت می‌کند و تأکید دارد که تنها با تلاش برای آبادانی دنیای خود و حفظ آرمان‌های معنوی می‌توان به سعادت واقعی و بهشت دست یافت.
کد خبر: ۵۷۸۳۸۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۷/۲۹

قسمت ششم روزهای رختشورخانه؛
«همهمه‌ای بلند شد. هر کس دلداری‌اش می‌داد، اما آن همه بی‌قراری پایان نداشت. با دیدن آن نشانه‌ها فهمیده بود پسرش به شهادت رسیده است. قیامتی به پا شد. این تصویر که مادری میان آن‌ همه لباس رزمنده، لباس خون‌آلود و ترکش‌خوردۀ پسر خودش را به دست بگیرد، برایمان سخت جگرسوز بود...»روایت «حاجیه خانم فاطمه سلطان ملک» مادر بزرگوار شهیدان والامقام «عصمت و علیرضا پورانوری» است. خاطراتی از روزهای رختشورخانه را برای علاقه مندان منتشر می کند.
کد خبر: ۵۷۸۳۷۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۷/۲۹

قسمت پنجم روزهای رختشورخانه؛
«وقتی حمله یا عملیاتی بود، باید می‌رفتیم رخت‌شوی‌خانه؛ چون تعداد شهدا زیاد بود. می‌گفتند: «بیمارستان مکان تخلیۀ شهدا شده»مثل عملیات فتح المبین که پشت سر هم شهید و مجروح می‌آوردند، در این عملیات خیلی از بچه‌های رزمندۀ دزفول به شهادت رسیدند. گاهی ما در آنجا اسامی شهدایی از دوستان یا آشنایانمان را که می‌شنیدیم، اشک امانمان نمی‌داد...»روایت «حاجیه خانم فاطمه سلطان ملک» مادر بزرگوار شهیدان والامقام «عصمت و علیرضا پورانوری» است. خاطراتی از روزهای رختشورخانه را برای علاقه مندان منتشر می کند.
کد خبر: ۵۷۸۳۶۷   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۷/۲۹

پیام شهید «منصور اوسطی»
شهید «منصور اوسطی» در وصیت‌نامه‌اش خواستار آن است که برادران و خواهران به عنوان پیام آوران خون شهدا عمل کنند و این پیام را به نسل‌های آینده برسانند تا زمینه ساز ظهور مهدی موعود(عج) و برچیدن ظلم و استعمار جهان شود.
کد خبر: ۵۷۸۳۶۶   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۷/۲۹

قسمت چهارم روزهای رختشورخانه؛
«خانم حسین‌زاده یک قرآن جیبی از توی لباس‌ها پیدا کرد. شانه و عطر جیبی هم بود. آورد نشانم داد. با خودم گفتم: «خدایا! صاحب این قرآن و این عطر و شانه الآن کجاست؟!… خدایا! خودت جوونای ما رو حفظ کن و دوباره به آغوش مادرا برگردون...»روایت «حاجیه خانم فاطمه سلطان ملک» مادر بزرگوار شهیدان والامقام «عصمت و علیرضا پورانوری» است. خاطراتی از روزهای رختشورخانه را برای علاقه مندان منتشر می کند.
کد خبر: ۵۷۸۳۶۴   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۷/۲۹

پیام شهید «اکبر ملکشاهی» به نسل‌های آینده
شهید «اکبر ملکشاهی» در وصیت‌نامه‌اش از خداوند درخواست می‌کند تا او را به عنوان سربازی کوچک در کنار امام زمان (عج) قرار دهد و همه را به حمایت از ولایت فقیه فراخوان می‌کند.
کد خبر: ۵۷۸۳۶۳   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۷/۲۹

سردار حمایت همایون جانباز و رزمنده غیور هشت سال دفاع مقدس و نماد مقاومت منطقه مغان اردبیل دار فانی را وداع گفت.
کد خبر: ۵۷۸۳۶۱   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۷/۲۹

سیری در کلام شهید «قدرت‌اله گلبرى»؛
شهید «قدرت‌الله گلبری» از شهدای دوران دفاع مقدس است. او در وصیت‌نامه‌اش نوشته است: «هیچگاه اجازه ندهید که دنیا شما را گول بزند که فریب زرق و برق دنیا جبران‌ناپذیر است. شما برادرم فکرتان را با مطالعه و تحقیق پرورش دهید و نسبت به پدرو مادر مهربان باشید.»
کد خبر: ۵۷۸۳۵۸   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۷/۲۹

سیری در کلام شهید «نصراله لطفی»
شهید «نصراله لطفی» از شهدای دوران دفاع مقدس است. او در وصیت‌نامه‌اش نوشته است: «بهتریـن جا براى گذشتـن از این چیـزهاى مادّى رفتن به جبـهه است که من آن را انـجام دادم و براى تـداوم راه حـق و اسـلام و بیهوده از بین نرفتن خون شهداى اسلام من از تنها چیزى که اختیارش دردست خودم بوده گذشتم و جان خود را در راه خدا فدا کردم.»
کد خبر: ۵۷۸۳۵۵   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۷/۲۹

سیری در حیات طیبه «یوسف هادی‌آخويدی»:
شهید «یوسف هادی‌آخويدی» از شهدای دوران دفاع مقدس است که نوید شاهد البرز روایتی از این شهید را به قلم «محمدحسن مقیسه» تقدیم مخاطبان می‌کند.
کد خبر: ۵۷۸۳۲۵   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۷/۲۸

شهید «محمد جواد فاتح‌فر» در خانواده‌ای مذهبی و با فرهنگ انقلابی رشد کرد. او در دوران انقلاب اسلامی به عنوان یک رزمنده فداکار و فعال در جبهه‌های جنگ، به ترویج اصول دین و دفاع از میهن پرداخت.
کد خبر: ۵۷۸۳۲۳   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۷/۲۸

به مناسبت بزرگداشت کنگره ملی شهدای غریب خوزستان برگزار می‌شود
به مناسبت بزرگداشت کنگره ملی شهدای غریب خوزستان، دبیرخانه اولین یادواره شهدای غریب اسارت خوزستان روایت صندلی‌های خالی را به یاد و نام شهدای غریب اسارت برای علاقه مندان منتشر می کند.
کد خبر: ۵۷۸۳۱۵   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۷/۲۸

قسمت سوم روزهای رختشورخانه؛
«گاهی وقت‌ها در حین شستن لباس‌ها، چشممان به صحنه‌های دردناکی می‌خورد. هر بار تکه‌هایی از بدن شهدا مثل یک انگشت جدا شده یا تکه گوشت چسبیده به لباس یا استخوان‌های ریزی که بر اثر انفجار روی لباس رزمنده‌ها پاشیده بودند، از لای لباس‌ها پیدا می‌شد و آه از نهادمان برمی‌آمد. طبق قراری که گذاشته بودیم، می‌بایست اول آن‌ها را غسل می‌دادیم و بعد در محوطۀ بیرونی، توی خاک دفن می‌کردیم...»روایت «حاجیه خانم فاطمه سلطان ملک» مادر بزرگوار شهیدان والامقام «عصمت و علیرضا پورانوری» است. خاطراتی از روزهای رختشورخانه را برای علاقه مندان منتشر می کند.
کد خبر: ۵۷۸۳۱۴   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۷/۲۹

قسمت دوم روزهای رختشورخانه؛
«چشمم افتاد به چند حوضِ سیمانی پر از آب با کلی لباس نظامی‌خونی و ملحفۀ بیمارستانیِ روی هم تلنبار شده. دقایقی نگذشته بود که چندنفر چندنفر به تعداد خانم‌ها اضافه شد. همگی برای کمک آمده بودند. خانم ترابی به ما می‌گفت: «خیلی نیروی کمکی نیاز داریم. هر نفر می‌تونه، از فردا چند نفر دیگه رو هم همراهش بیاره اینجا. بسم الله!...»روایت «حاجیه خانم فاطمه سلطان ملک» مادر بزرگوار شهیدان والامقام «عصمت و علیرضا پورانوری» است. خاطراتی از روزهای رختشورخانه را برای علاقه مندان منتشر می کند.
کد خبر: ۵۷۸۳۱۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۷/۲۹

خاطرات قسمت اول روزهای رختشورخانه/
«چقدر خوشحال شدم! با خودم گفتم: «تا الآن هر کاری از دستم براومده، برای جبهه‌ها انجام دادم. حالا با جون و دل می‌رم، لباس هم می‌شورم.» بهش گفتم: «چند لحظه صبر کن، تا آماده بشم.» خانم حسین‌زاده و مادرش، کوکب عزیزی، و دخترهایش، خانم عظیمی و چند نفر دیگر که توی کوچه بودند، با دیدن ماشین و آن جمع خانم‌ها آمدند کنارمان ایستادند و گفتند: «اگه کاری از دستمون برمی‌آد، ما هم می‌آییم.» بهشان گفتم: «باید بریم برای شست‌وشوی لباس رزمنده‌ها...» روایت «حاجیه خانم فاطمه سلطان ملک» مادر بزرگوار شهیدان والامقام «عصمت و علیرضا پورانوری» است. خاطراتی از روزهای رختشورخانه را برای علاقه مندان منتشر می کند.
کد خبر: ۵۷۸۳۰۴   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۷/۲۹

«گوشی‌‌شو طوری تنظیم کرده بود که هر ده دقیقه یه بار زنگ می خورد. بیدار می‌شد، گوشیو تنظیم می‌کرد و دوباره می‌خوابید. تا نماز صبح بیست بار گوشیش زنگ خورد. صبح از او پرسیدم:«چرا اینقدر گوشیت زنگ می خورد؟» در جوابم با لبخند گفت: «هم میخواستم استراحت کنم که امروز کارهام را انجام بدهم و هم می ترسیدم خوابم ببرد و نمازم قضا بشه.» در ادامه خاطرات شهید حسین ولایتی فر را از زبان اطرافیانش در نوید شاهد بخوانید.
کد خبر: ۵۷۸۲۹۶   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۷/۲۸

سرپرست بنیاد شهید و امور ایثارگران آذربایجان‌شرقی، لوح یادبود و نشان کنگره ملی بزرگداشت مقام ۱۰ هزار شهید استان را به ۴ تن از مادران شهدا که این نشان را دریافت نکرده بودند، تقدیم کرد.
کد خبر: ۵۷۸۲۸۷   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۷/۲۸