خاطرات شفاهی مادران شهدا
مرضیه بختیاری مادر شهید «ایرج شرفی» میگوید: «زمان سربازیاش هنوز فرا نرسیده بود که یک روز به خانه آمد و گفت: میخواهم به سربازی بروم و از این طریق به جبهه خدمت کنم. شما فقط برای من دعا کنید. پدرش به من گفت: اگر شما هم راضی نباشی به سربازی میرود پس ناراحت نباش و با ناراحتی بدرقهاش نکن. فردای آن روز ایرج برای حضور در سربازی ثبت نام کرد. پس از یکسال خدمت در جبهه سومار به شهادت رسید.» در ادامه مصاحبه تصویری با مادر این شهید گرانقدر را میبینید.
کد خبر: ۵۴۰۶۳۷ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۶/۲۷
گفتگوی تصویری با همسر شهید«بهزاد قیاسی»؛
همسر شهید«بهزاد قیاسی» در بیان خاطرات ی می گوید: یکی از همرزمان شهید برایمان تعریف می کرد که هر شب یکی از رزمندگان پنهانی لباس های ما می شست تا اینکه شخصا تصمیم گرفتم خودم را به خواب بزنم و ببینم چه کسی این کار را می کند دیدم بهزاد است همین که دستش را گرفتم اشک در چشمان جمع شد و گفت نباید کسی این موضوع را بداند وگرنه ثواب این کار از بین می رود.
کد خبر: ۵۴۰۶۳۱ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۶/۲۷
خاطرات شفاهی مادر شهید ؛
مادر شهید "حسین امیری" در خاطرات ی از فرزندش گفت:« من اصلا ناراحت نیستم که فرزندم شهید شده است. او خاک پای امام حسین (ع) است و مادر باید در این غم ها طاقت داشته باشد.»
کد خبر: ۵۴۰۵۸۲ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۶/۲۵
خاطرات شفاهی پدر شهید ؛
عباس قدمی پدر شهید "ابوالفضل قدمی" در خاطرات ی از فرزندش گفت :«او با تمام فرزندانم فرق داشت و همه از او به نیکی یاد میکردند و از اخلاق نیکویش می گفتند. خدمتش تمام شده بود اما در تقدیرش شهادت نوشته شده بود.»
کد خبر: ۵۴۰۵۸۱ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۶/۲۴
خاطرات شفاهی مادر شهید ؛
مادر شهید "رضا احمدی" در خاطرات ی از فرزندش گفت: «وقتی دیدمش تیر به پهلویش خورده بود ، لباس سفید بر تنش بود. سه سال است که فکر میکنم باز همان سال ها بازگشته اند و بسیار دلتنگش گشته ام.»
کد خبر: ۵۴۰۵۷۹ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۶/۲۶
خاطرات شفاهی جانباز حجت الله وکیلی؛
جانباز حجت الله وکیلی در خاطرات ی از سال های دفاع مقدس گفت : «ما در سنگر نشسته بودیم که خمپاره ای به سنگرمان خورد همه شهید شدند به جز من و دوستم که به جانبازی نائل گشتیم. در سنگر ما دو نفر که شهید شدند برادر شهید بودند و آنها نگفته بوده اند ما شهید داده ایم و سهم خود را به انقلاب ادا کرده ایم.»
کد خبر: ۵۴۰۵۷۷ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۶/۲۸
خاطرات شفاهی جانباز علی علیزاده؛
جانباز علی علیزاده در خاطرات ی از سال های دفاع مقدس گفت :«سال 1367 در عملیات مرصاد من وظیفه خودم دیدم که حضور پیدا کنم در آنجا من آرپی جی زن بودم که تیر به ستون فقراتم اصابت کرد و قطع نخاع شدم.»
کد خبر: ۵۴۰۵۷۶ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۶/۲۹
خاطرات شفاهی پدر شهید ؛
پدر شهید "رضا مومنی" در خاطرات ی از فرزندش گفت :«رضا در طول خدمتش به گفته فرماندهانش روزشماری می کرد تا جمعه شود و بتواند در نماز جمعه حضور پیدا کند.»
کد خبر: ۵۴۰۵۷۵ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۶/۲۷
همرزم شهید حسن مدنی فرد در بیان خاطره اش این گونه میگوید: «حسن مرد لحظههای خطر بود و در پاکسازی کلیه روستاهای مریوان با خلاقیتهائی که داشت با کمترین نیرو به نبرد با دشمن میرفت.»
کد خبر: ۵۴۰۵۳۷ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۶/۲۳
عبدالعلی شریفی، یا بهتر است بگویم قهرمان قصه ما یکی از غواصان عملیات کربلای 4 بود که روایتی از شب عملیات به دست میدهد و قه ولچرنشینی خود را میگوید.
کد خبر: ۵۴۰۵۰۸ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۶/۲۲
شهید «سيد حجت كرمي» از شهدای دفاع مقدس استان ایلام است شهریورماه 1360 در شهرستان دهلران هنگام تمرين فنون نظامي به درجه رفيع شهادت نایل آمد. وی همیشه تأکید به حفظ حجاب داشت و به خواهرانش توصیه می کرد برای حفظ حجابتان مدام به مسجد بروید.
کد خبر: ۵۴۰۴۹۷ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۶/۲۲
خاطرات شفاهی والدین شهدا؛
پدر شهید «نعمت اله براتی» می گوید: پسرم سنش کم بود به طوری که بسیج او را برای رفتن به جبهه ثبت نام نمی کرد. تا اینکه خودم به بسیج رفتم و رضایت دادم که او به جبهه برود. تا زمان شهادت سه بار به جبهه رفت.
کد خبر: ۵۴۰۴۵۸ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۶/۲۱
خاطرات شفاهی والدین شهدا؛
مادر شهید «حجت اله ملکی» در بیان خاطرات ش از فرزندش میگوید: موقعی که می خواست به جبهه برود سه بار از من اجازه گرفت خوشحال بود و گفت مادرم سپردمت دست فاطمه زهرا (س)، حجت اله قاری قرآن بود و بسیار زیبا اذان می داد. سه سال است که نابینا شده ام، اما ناشکر نیستم چون می دانم فرزند شهیدم منتظرم است. فیلم این مصاحبه در ادامه تقدیم حضورتان می شود.
کد خبر: ۵۴۰۳۹۳ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۶/۲۰
خاطرات شفاهی والدین گرانقدر شهدا؛
شهید «روح اله شنبهای» اولین شهید دفاع مقدس استان، با آغاز راهپیمایی های مردم برای به ثمر رساندن انقلاب اسلامی، در فعالیت های سیاسی شرکت فعال داشت و اعلامیه ها و عکس های امام خمینی(ره) را مخفیانه در بین مردم توزیع می نمود. وی در زمان جنگ فرماندهی واحد اطلاعات عملیات سپاه پاسداران ایلام را برعهده گرفت. در ادامه کلیپ مصاحبه با خانواده این شهید والامقام منتشر میشود.
کد خبر: ۵۴۰۳۷۵ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۶/۱۹
خاطرات شفاهی والدین شهدا؛
مادر شهید محمود صابری گفت: برادرانش هرکدام در گوشهای از جبهه مشغول حراست و دفاع از وطن بودند و خودم نیز در پشت جبهه نان میپختم و روانه جبههها میکردم.
کد خبر: ۵۴۰۳۷۲ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۶/۲۱
خاطرات شفاهی والدین شهدا؛
مادر شهید «مراد مددیراد» می گوید: پسرم همیشه کمک حال نیازمندان بود. اگر پولی من یا پدرش به او می دادیم آن را خرج نیازمندان می کرد. حتی بچه های محل به او عادت کرده بودند چون همیشه به آنها خوراکی هدیه می داد.
کد خبر: ۵۴۰۳۵۶ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۶/۱۹
روایتی خواندنی از برادر شهید «اردشیر اقبال زاده»؛
برادر شهید «اردشیر اقبال زاده» در بیان خاطرات ی می گوید: شهید سفارش می کرد انقلاب را به دست دشمنان نسپارید چون خون های بسیاری ریخته شده تا این انقلاب پایدار مانده است.
کد خبر: ۵۴۰۲۶۴ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۶/۱۶
خاطره شهید «داریوش اسدی» به نقل از همسر شهید؛
همسر شهید «داریوش اسدی» می گوید: داریوش تنها کسی بود که جلوی چشم دشمن و زیر آتش سنگین و بارش آن همه گلوله، اقدام به آوردن جنازه دیدهبان کرده بود.
کد خبر: ۵۴۰۲۶۲ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۶/۱۶
شهید «علی کوشکی» هفتم فروردین ۱۳۳۶، در شهرستان خرم آباد به دنیا آمد. پدرش نیازعلی و مادرش حرم بانو نام داشت. تا دوم راهنمایی درس خواند. پاسدار بود. سال ۱۳۵۳ ازدواج کرد و صاحب دو پسر و چهار دختر شد. شانزدهم اسفند ۱۳۶۶، در بمباران هوایی زادگاهش بر اثر اصابت ترکش به سر و قطع دست، شهید شد. مزار او در گلزار شهدای همان شهرستان واقع است.
در ادامه تصاویری از این شهید والامقام را می بینید:
کد خبر: ۵۴۰۲۴۹ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۶/۱۶
خاطرات شفاهی والدین شهدا؛
مادر «شهید حسین پهلوانی نژاد» خاطرنشان کرد: حسین گفت همه دوستانم رفتند و من جا ماندم.
کد خبر: ۵۴۰۲۴۰ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۶/۱۶