پدر شهید مدافع حرم مرتضی عبداللهی درباره کتاب «هواتو دارم»، که سبک زندگی شهید عبداللهی را به تصویر کشیده است گفت: این باعث غرور و افتخار خانواده ما است.
کد خبر: ۵۸۰۳۷۱ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۹/۰۲
مراسم تشییع و تدفین پیکر حاج «محمد باغبانی» پدر بزرگوار غوّاص خطشکن شهید «مقصود باغبانی»، در تبریز برگزار شد.
کد خبر: ۵۸۰۲۶۶ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۸/۲۸
خاطرهای از شهید «هادی اسکانیزاده»
پدر شهید تعریف میکند: به شهید گفتم؛ بیا سر سفره غذا بخور، شهید در پاسخ گفت؛ چطور ما غذا بخوریم در حالی که سیل زدگان غذایی ندارند. به او گفتم که دولت کمکشان میکند اما ایشان گفت؛ پس تکلیف ما چه میشود؟
کد خبر: ۵۸۰۱۳۷ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۸/۲۷
خاطرات شفاهی والدین شهدا
مادر شهید «حسین عالیزاده» میگوید: شهید اخلاقش خیلی خوب بود و مرتب قرآن میخواند. خیلی دانا و فهیم بود. هفده سالش بود که داوطلبانه به جبهه رفت. هر چقدر میخواستم منصرفش کنم قبول نمیکرد. به شهید گفتم؛ مادر هنوز اسمت برای سربازی در نیامده و سنت کم است ولی چهرهات مانند یک سرباز است.
کد خبر: ۵۷۹۹۲۱ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۸/۲۳
مراسم تشییع و گرامیداشت مرحوم «علی بابا برجی» پدر والامقام «مهدی برجی» امروز در ابهر برگزار میشود.
کد خبر: ۵۷۹۳۶۹ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۸/۱۴
خاطرات پدر شهید دانش آموز «عباس مقصودی»
حاج «مهدی مقصودی» پدر دانش آموز شهید «عباس» به مناسبت سیزده آبان روز دانش آموز از خاطرات پسرش گفت: یک بار از او پرسیدم: چرا به جبهه میروی در حالی که الان وقت تحصیلت است، او گفت: من عاشق جبهه و دفاع از میهنم هستم اگر هیچ دانشآموزی جبهه نرود پس چه کسی از میهن دفاع کند، این طور که جبههها خالی میماند. در ادامه این خاطره منتشر می شود.
کد خبر: ۵۷۹۲۵۹ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۸/۱۳
گفتگو با پدر شهید «محمد فخاری»
پدر شهید «محمد فخاری» میگوید: «حالت خواب و بیداری داشتم و در همین حال کسی درِ خانه را زد. با خود گفتم: چه کسی این موقع در میزند؟ آخر مهمان و این موقع؟! صدایی توی اتاق پیچید، شاید هم در درون من ندایی گفت: کسی که در میزند، حضرت زهرا(س) است، آمدهاند که در مراسم شهید شرکت کنند. همان لحظه عطر خاصی تمام فضای خانه و اتاقها را گرفت.»
کد خبر: ۵۷۹۲۳۴ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۸/۱۳
خاطرهای از شهید «سید عبدالحسین عمرانی»
پدر شهید تعریف میکند: بعدها در یکی از مدارس راهنمایی میناب هم مدیر شد و هم معلم، با روحیهای که داشت، جوی مذهبی ایجاد کرده بود که خیلیها نمیپسندیدند. مرتب گزارشش را به ساواک و شهربانی میدادند ولی او دست بردار نبود.
کد خبر: ۵۷۸۸۸۹ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۸/۱۴
خاطرات شفاهی والدین شهدا
پدر شهید «سالم زارعی» میگوید: خیلی بچه خوبی بود. همیشه میگفت؛ من از جنگ فرار نمیکنم، یا شهید میشوم یا زنده میمانم اما از وطنم دفاع میکنم. شهید هیچگاه فرزندش را ندید، وقتی فرزندش به دنیا آمد یک نامه برای شهید فرستادیم که فرزندت به دنیا آمد و اسمش را جاسم گذاشتیم.
کد خبر: ۵۷۸۸۱۱ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۸/۱۲
خاطرات شفاهی والدین شهدا
پدر شهید «حسن کریمی قلعهقاضی» میگوید: پسرم خیلی مهربان و خوش اخلاق بود. همیشه به من میگفت؛ پدر برای بزرگ کردن من خیلی زحمت کشیدی الان نوبت من است که به شما خدمت کنم. از یزد به سمت بندرعباس میآمدم که یک پیام برایم آمد که حسن کریمی شهید شد، آن موقع نفهمیدم که چطور خودم را به بندرعباس رساندم.
کد خبر: ۵۷۸۷۳۹ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۸/۰۶
خاطرات شفاهی والدین شهدا
پدر شهید «حسن نوشادی» میگوید: یک روز پسرم گفت بابا میخواهم به جبهه بروم، به او گفتم تو هنوز ثبتنام نکردهای، گفت ثبتنام میکنم و میروم. برای خودش پرونده تشکیل داد، با ما خداحافظی کرد و به جبهه رفت، رفت و دیگر برنگشت و همان جا به شهادت رسید. تمام شهرها را برای پیدا کردنش گشتم تا اینکه به لطف خداوند پیکرش را پیدا کردم. فقط یک بار خوابش را دیدم. آرزو دارم یک مرتبه دیگر خواب شهیدم را ببینم.
کد خبر: ۵۷۸۴۲۴ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۷/۳۰
خاطرات شفاهی والدین شهدا
پدر شهید «رضا بلوچی» میگوید: در سن 18 سالگی که وارد این صنعت شد پشتکار، راستی، صداقت، ایمان و عبادت جزئی از کارش بود. سال 1381 وارد سازمان وزارت دفاع شد و در سال 1398 حین انجام وظیفه امداد و نجات، جانش را فدای همکارانش کرد و لبیک به ندای خداوند متعال گفت.
کد خبر: ۵۷۸۲۹۸ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۷/۲۸
خاطرات شفاهی والدین شهدا
پدر شهید «جمعه احمدی» میگوید: روزی که شهید پرواز داشت میخواستم تا فرودگاه بندرعباس او را همراهی کنم ولی وقتی به بندرلنگه رسیدیم به من گفت؛ بابا تو همراهمان نیا، خودمان با ماشین میرویم. حدود ساعت چهار بعدازظهر بود که خبر رسید هواپیما را با موشک زدند و بقایای آن به داخل دریا افتاده است. من از شهادت پسرم راضی هستم.
کد خبر: ۵۷۸۱۱۷ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۷/۲۵
خاطرات شفاهی والدین شهدا
پدر شهید «سید مجتبی حسینی» میگوید: یک شب خواب دیدم یک شهیدی از طرف غرب برایم آوردند که خیلی نسبت نزدیک با من دارد تعجب کردم خوابم را برای کسی تعریف نکردم بزرگ شد سربازی رفت و استخدام نیروی انتظامی شد و در زاهدان خدمت میکرد، بعد از آن خوابم به یادم آمد گفتم پسرم شهید میشه اون عاشق شهادت بود عکسهای خود را کنار شهدا میگذاشت، ذاکر امام حسین ع بود، اول محرم شهید شد. بدن مبارکش تکه تکه شده بود که قابل شناسایی نبود.
کد خبر: ۵۷۷۷۲۴ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۷/۱۷
آخرین بار که بعد از شهادتش او را دیدم نه در خواب، بلکه در واقعیت برای زیارت سیدالشهدا به کربلا رفته بودم. در صحن حرم امام حسین علیهالسلام حمید را دیدم که نماز میخواند و زیارت عاشورا را با صدای بلند تلاوت میکرد. بعد از اینکه دعایش تمام شد به من نگاه کرد و خندید و گفت: شما هم به کربلا آمدهاید. بله حمید راهش را شناخت.
کد خبر: ۵۷۷۳۷۳ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۷/۱۱
مروری بر زندگینامه شهید نیروی انتظامی «عباسعلی حقانی»
پدر شهید «عباسعلی حقانی» بیان میکند: وقتی با پاسگاه ایشان تماس گرفتم و گفتم هر اتفاقی که افتاده بگویید و مسئول پاسگاه گفتند که فرزند شما به شهادت رسیده به او گفتم از اینکه من را از سرگردانی درآوردید ممنونم، راضی هستم به رضای خدا.
کد خبر: ۵۷۷۲۷۸ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۷/۱۰
«احمد ذاکری زیارتی» پدر شهید «قنبر ذاکری زیارتی» دعوت حق را لبیک گفت و به فرزند شهیدش پیوست.
کد خبر: ۵۷۷۲۰۰ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۷/۱۰
پدر شهید سردار نیلفروشان گفت: عباس اعتقاد زیادی به ولایت، امام و رهبری داشت و همه عمر خود را در میدان جنگ برای دفاع از مظلومان سپری کرد.
کد خبر: ۵۷۷۱۱۳ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۷/۰۸
خاطرهای از شهید «ولی شهبازی سرگزی»
پدر شهید تعریف میکند: آن زمان آنقدر شوق به جبهه رفتن در جوانان زیاد بود که پسر من نیز از آن مستثنی نبود اما من به دلیل سن کمی که داشت مانع رفتنش میشدم که او شکایت مرا نزد امام جمعه شهر بُرد تا شاید...
کد خبر: ۵۷۷۰۹۶ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۷/۰۸
خاطرهای از شهید «اسماعیل فرخینژاد»
پدر شهید تعریف میکند: سرانجام آن ترکشی که ماموریت داشت او را به معبود و معشوقش برساند از راه رسید و اسماعیل در حالی که ذکر مبارک یا اباالفضل(ع) بر لب داشت از فرش به عرش پر کشید و...
کد خبر: ۵۷۶۹۴۳ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۷/۰۷