خاطرهای از شهید «غلام رنجبر خیرآباد»
همرزم شهید تعریف میکند: وقتی میخواستم بروم و تیربار را خاموش کنم، یک کلاه عراقی برای محافظت بر روی سرم گذاشته بودم و یادم رفته بود آن را بردارم، بچهها هم به همین خاطر من را با عراقیها اشتباه گرفته بودند و من هم غافل از این قضیه با فریاد زدن و صدا زدن غلام به طرف او رفتم.
کد خبر: ۵۸۲۶۹۰ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۰/۰۳
خاطرهای از شهید «یوسف دقت»
همرزم شهید تعریف میکند: یوسف جوانی بود که مورد غضب گروهک روسیاه منافقین و گروه تروریست اشرف دهقان قرار داشت. همیشه با آنها جنگ فرهنگی و لفظی داشت. این گروهکها افراد پاک و ناب را برای ترور انتخاب میکردند و...
کد خبر: ۵۸۱۸۰۶ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۹/۱۸
خاطرهای از شهید «سید عبدالحسین عمرانی»
همرزم شهید تعریف میکند: لای منگنه گیر کرده بودیم و راه پس و پیش نداشتیم. خدا خیرش بدهد یکی از بچهها شهامت به خرج داد و با پرچم لشکر ثارالله روی خاکریز رفت و داد زد؛ تیراندازی نکنید ما خودی هستیم، ما بچههای ثارالله هستیم.
کد خبر: ۵۸۱۷۰۳ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۹/۱۷
خاطرهای از شهید «اسماعیل فرخینژاد»
همرزم شهید تعریف میکند: شهید به من گفت؛ به دلم برات شده در این عملیات پیش رو (کربلای پنج، شلمچه) شهید میشوم. دعا کن شهید بشوم. تو دعایت مستجاب میشود.
کد خبر: ۵۸۱۲۵۳ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۹/۱۱
خاطرهای از شهید «منصور ارجمندی»
همرزم شهید تعریف میکند: خیلی کنجکاو شدم دلیل کارهایش را از او پرسیدم به من گفت؛ این یک عبادت است اگر شبها پست نگهبانی بدهید، چشمها در آتش دوزخ نمیسوزد.
کد خبر: ۵۸۱۱۴۰ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۹/۱۰
خاطرهای از شهید «اسماعیل فرخینژاد»
همرزم شهید تعریف میکند: او از خط و حد و مرزی که لشکر برای پیشروی تعیین کرده بود؛ جلوتر رفت و با کمک گردانهای دیگر، بعثیها را توی باتلاق گیر انداخت و آنها را اسیر کرد و به عقب آورد. این کارش بیانگر این بود که او فرماندهای لایق، توانمند و از خود گذشته است.
کد خبر: ۵۸۰۳۶۷ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۸/۳۰
خاطرهای از شهید «سالم زارعی»
همرزم شهید تعریف میکند: به یاد دارم یک روز که به مرخصی شهری رفته بودیم، هنگام بازگشت به پایگاه، یک ماشین سپاه دیدیم که در درهای سقوط کرده بود. کسی جرات پایین رفتن نداشت. زیرا مسیر صعب العبور بود و اگر کسی به پایین دره میرفت بالا آمدن برایش خیلی مشکل بود.
کد خبر: ۵۸۰۲۱۱ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۸/۲۸
خاطرهای از شهید «حسن ذاکری»
همرزم شهید تعریف میکند: وقتی وارد رستوران شدیم، صدای ترانه به گوشمان خورد و چون ایام شهادت حضرت فاطمه زهرا(س) بود شهید از این بابت ناراحت شده بود ولی چون شهید اخلاق نیکویی داشت وقتی به صاحب رستوران اطلاع داد که ایام شهادت است...
کد خبر: ۵۷۹۹۶۸ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۸/۲۳
خاطرهای از شهید «سید عبدالحسین عمرانی»
همرزم شهید تعریف میکند: سپاه برای اعزام به جبهه درخواست نیاز کرده بود. امام فرموده بودند؛ هر کس توانش را دارد و میتواند، به جبهه برود. سید عزمش را جزم کرده بود برود، اما ما اصرار داشتیم بماند، اگر او میرفت، تکلیف پایگاهمان چی میشد.
کد خبر: ۵۷۸۷۸۴ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۸/۰۶
همرزم شهید «عبدالعلی یداله پور نخی» میگوید: برای شهادت آنقدر بی تاب بود که زمان زیادی را در جبهه سپری ننموده بود و خیلی زود به خیل شهدا پیوست.
کد خبر: ۵۷۸۰۰۵ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۷/۲۳
خاطرهای از شهید «سید عبدالحسین عمرانی»
همرزم شهید تعریف میکند: هر جا میبریدیم و کم میآوردیم میرفتیم پیش سید. با بیانی شیرین و خواندن حدیث و روایت به بچهها روحیّه میداد. نماز شبش ترک نمیشد. قبل از هر عملیاتی وصیّتنامه مینوشت، منتظر شهادت بود.
کد خبر: ۵۷۸۰۰۴ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۷/۲۳
خاطرهای از شهید «کیوان اویس»
همرزم شهید تعریف میکند: شهید اخلاق بسیار خوبی داشت. او و سایر همرزم ان هیچگاه از دشمن نمیترسیدند. همیشه لباس رزم را پوشیده و آماده جنگ و شهادت بودند...
کد خبر: ۵۷۷۳۲۸ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۷/۱۱
خاطرهای از شهید «خلیل تختینژاد»
همرزم شهید تعریف میکند: «شجاعتش خیلی بالا بود و ابتکار عملش واقعا عالی بود. هوش خیلی بالایی داشت. آنقدر که بعد از چند جلسه کلاس درس را خوب یاد میگرفت و استاد به عنوان کمک مربی و استاد از او استفاده میکرد.»
کد خبر: ۵۷۵۳۳۹ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۶/۱۸
خاطرهای از شهید «خورشید خادمی ماشاری»
همرزم شهید تعریف میکند: «همهی کسانی که با او مراوده و حشر و نشر داشتند از اخلاقش راضی بودند. آزارش به کسی نمیرسید و موجبات ناراحتی کسی را فراهم نمیکرد. لباس شهادت واقعاً برازندهی او بود...»
کد خبر: ۵۷۵۱۲۶ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۶/۱۳
خاطرهای از شهید «عبدالله مسیحی ایسینی»
همرزم شهید تعریف میکند: «عبدالله مسیحی پسری قد بلند، لاغر اندام و خوش سیما بود؛ همیشه لبخند روی لبهایش داشت. او در ارتفاعات پور سلطان در حالی که همراه با شهید محمود حمزهای بود...»
کد خبر: ۵۷۴۸۱۷ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۶/۰۷
خاطرهای از شهید «مرتضی خادمی ماشاری»
همرزم شهید تعریف میکند: «بارها تا مرز شهادت رفتند و جام شهادت را ننوشیدند. شاید تنها چیزی که از آن نمیهراسید شجاعت در راه حق بود و به شجاعت در راه خدا افتخار میکرد...»
کد خبر: ۵۷۴۶۲۸ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۶/۰۶
خاطرهای از شهید «علی حاجبی»
همرزم شهید تعریف میکند: «همهی این کارها باید با مدیریت علی حاجبی و نیروهایی که در اختیار داشت انجام میشد، هیچ تجربهای هم نداشتند، ولی...»
کد خبر: ۵۷۴۵۷۴ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۶/۰۳
خاطرهای از شهید «خلیل تختینژاد»
دوست و همرزم شهید تعریف میکند: «خیلی با مرام و معرفت بود خیلی زود از چیزی ناراحت نمیشد. روح بزرگی داشت و هرحرفی را به دل نمیگرفت. اگر احساس میکرد کسی از او ناراحت شده خودش میآمد و عذرخواهی میکرد. به راستی که لایق شهادت بود.»
کد خبر: ۵۷۴۳۸۹ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۵/۳۰
دوست و همرزم شهید «سبزعلی غلامی نجار کلایی» میگوید: ایمان و اعتقادی بسیار ستودنی و قوی داشت. همیشه نمازش را سر وقت میخواند برای برپایی نماز بسم الله میگفت.
کد خبر: ۵۷۴۳۶۹ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۵/۳۰
خاطرهای از شهید «عباس بازماندگان قشمی»
برادر و همرزم شهید تعریف میکند: «از بس شوق دیدار خانواده را داشتیم، تصمیم گرفتیم تا خود روستای گورزانگ پیاده برویم. چند دقیقهای در میدان فعلی فرودگاه استراحت کردیم. سپس راه را ادامه دادیم. چند متری که رفتیم ناگهان عباس ایستاد و به اطراف نگاه کرد...»
کد خبر: ۵۷۳۰۷۵ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۵/۱۰