ما به عشق شهادت و ديدار مهدى مى رويم
نام :اباصلت
نام خانوادگى :رفيعى
نام پدر :محمدعلى
تاريختولد :01/07/1344
تاريخ شهادت :21/12/63
نوع حادثه :حوادثمربوط بهجنگتحميلى
وصيتنامه
(بسم الله الرحمن الرحيم))
((قاتلوهم يعذبهمالله بايديكم و يخزهم و ينصركم عليهم و يشف صدورقوممومنين))(توبه/14)
((شما به قتال و كارزار برخيزيد تا خدا آنان را به دست شما عذاب كند و خوار گرداند و شما را بر آنها منصور و غالب نمايد و دلهاى اهل ايمان را شفا بخشد.))
با سلام بر رهبر آزادگان جهان، حسين ابن على (ع)، قهرمان كربلا و با درود بر فرزند صديق و پاك آن حضرت امام خمينى، بنيانگذار جمهورى اسلامى ايران و با درود بر روان پاك شهيدان اسلام از صدر اسلام تا انقلاب ايران.
اينجانب اباصلت رفيعى، معروف به مهدى، فرزند محمدعلى، ساكن زنجان، متن وصيت نامه خود را اين چنين مى نويسم.
شب حمله نزديك است و همه عاشقان در انتظارند و ما هم در انتظار زيارت حسين (ع) هستيم، ما عاشقانه براى زيارت حسين (ع) مى رويم، اگر زنده بوديم تربت پاك حسين (ع) و اگر افتخار شهادت داشتيم در ميان سنگر خود ميان خون، حسين بالاى سر ما مى آيد. ما به عشق شهادت و ديدار مهدى مى رويم و به خاطر خدا مى جنگيم.
پيامى به برادران و دوستانم دارم: اى برادران! نگذاريد اسلحه من روى زمين بماند و هميشه پيرو راه خمينى باشيد، سرباز خمينى باشيد كه اگر به امام لبيك نگوييد، اين است كه مثل مردم كوفه به ((هل من ناصر ينصرنى)) حسين لبيك نگفته باشيد.
بياييد و جبهه هاى جنگ را خالى نگذاريد و تا آزادى تمام مسلمانان و تا برقرارى نماز جماعت با امام، روح خدا خمينى، در بيت المقدس بجنگيد و سخنان امام را يكى يكى عمل كنيد كه پيام امام پيام امام زمان هست.
مادرم در شهادت من گريه نكن يا لااقل بلند گريه نكن كه منافقان بشنوند. و تو اى پدر، خدا را شكر كن كه 18 سال تلاش كردى، پسرى پرورش دادى تا در راه اسلام فدايش كنى و از خدا بخواه كه شهادت مرا قبول كند.
(شما) اى خواهر و اى برادران من! به جاى گريه كردن از شهيد شدن من، بياييد راه مرا ادامه بدهيد. به خط امام بياييد و از اين ماه آسمان جهان و از اين قافله عظيم پيروى كنيد و روى تابوت من قرآن بگذاريد تا همه بدانند كه من مسلمان و پيرو قرآنم و عكس امام را روى تابوت و روى قبرم بگذاريد تا همه بدانند كه من پيرو قرآن و پيرو خط امام هستم.
در آخر بايد بگويم هر كه از شهادت من ناراحت باشد و شكر خدا نكند و هر كس كه پيروى خط ولايت فقيه نباشد، حق ندارد در تشييع جنازه من و در مجلس ختم من شركت كند، حتى اگر برادرم باشد; كه شركت او باعث رنج و آزار من است.
تو اى پدر نگذار كسانى كه با اين انقلاب يعنى با اين اسلام مخالفند در خانه تو بيايند و در منزل تو عليه امام خمينى فرزند راستين پيامبر اسلام و عليه انقلاب و اسلام و عليه قرآن حرف بزنند و در آخر بگويم: پدر و مادر جانم، بدان كه جناب خوئى بهتر از شريعتمدارى نيست بلكه پست تر از او هست چون خوئى كسى بود كه درست موقعى كه مردم ايران براى دفاع از قرآن يا خاندان پهلوى مى جنگيدند و شهيد مى شدند او به شهبانو فرح انگشتر مى داد و نامزد خود مى كرد. پس اگر مى توانى تقليد خود را برگردان و بر امام عزيز و رهبر كبير تقليد ببند، تا خدا هم اعمالت را قبول كند و در آخر سر، به امام و رزمندگان دعا كن. من كه به شما و همه اذيت كردم، مرا حلال كنيد.
خدايا خدايا تو را به جان مهدى (عجلالله تعالى فرجه) تو را به حق مهدى تا انقلاب مهدى، تو را به نام مهدى خمينى را نگهدار قربان همه شما اباصلت رفيعى 23/6/1361