کتاب بیست و هفت روز و یک لبخند به عنوان کتاب شهید بابک نوری روایتی از زندگی شهید مدافع حرم، بابک نوری هریس می باشد که به قلم فاطمه رهبر نگاشته شده و انتشارات خط مقدم آن را به چاپ رسانده است.

پویش زیبای «پدر بزرگ قهرمان من» آغاز شد

به گزارش نویدشاهدگیلان؛ کتاب بیست و هفت روز و یک لبخند، روایتی از زندگی شهید مدافع حرم، بابک نوری هریس می باشد که به قلم فاطمه رهبر نگاشته شده و انتشارات خط مقدم آن را به چاپ رسانده است. این کتاب، حاصل گفت و گو و مصاحبه نویسنده با خانواده، دوستان و همرزمان شهید بابک نوری هریس می باشد. نویسنده با این روش و انتخاب زاویه دید اول شخص راوی برای شناساندن شخصیت شهید به مخاطب، سبکی خاص در پیش گرفته و از تکرار سبک و تجربه دیگران پرهیز کرده است.

بخشی از متن کتاب بیست و هفت روز و یک لبخند
کسی نمی‌توانسته از کار جوانی سر در آورد که سرش همیشه توی کار خودش بوده؛ پسری که سالیان سال، بسیجی بودنش را، آن هم بسیجی فعال بودنش را، حتی دوست و فامیل متوجه نشده بوده؛ پسری که خیلی از دوستانش، بعد از شهادتش، متوجه سوریه رفتنش شده‌اند. این پسر اهل تظاهر و سوءاستفاده نبوده. متواضع بوده و می‌گفته؛ من برای دل خودم و اعتقادِ خودم به بسیج رفته‌ام و حالا هم برای وظیفه‌ای که روی شانه‌ام سنگینی می‌کند، راهیِ سوریه می‌شوم …

برشی دیگر از متن کتاب شهید بابک نوری
کسی که خانه‌اش کوچک باشد و اتاق کار هم نداشته باشد، باید دست کم خلاقیت داشته باشد. برای نوشتن درباره‌ی بابک می‌خواهم یک جای مخصوص داشته باشم؛ جایی که تا سال‌ها بعد هم که می‌بینمش، یادم بیاید چه ساعت‌ها و برای تایپ کردن چه حرف‌هایی آنجا نشسته‌ام. سالن را به دو قسمت مساوی تقسیم کرده‌ام. آن طرف که کاناپه‌ی دونفره است، شده جای خوردن و خوابیدن و تلویزیون نگاه کردنم. این طرف، مبل یک نفره که زیر صفحه‌ی اپن آشپزخانه است، شده اتاق کارم. گل و لپ‌تاپم را گذاشته‌ام آنجا. کتل، یک چارپایه با پایه‌های کوتاه است که توی گیلان کاربرد‌های زیادی دارد، مثل حالا که میز لپ‌تاپ من شده. کاناپه‌ی بزرگ را هم چسبانده‌ام به دیوار دستشویی.
آن یکی یک نفره را به حالت کج گذاشته‌ام سمت قسمتی که اتاق کارم است. حالا وقت‌هایی که می‌خواهم بنویسم، از سالن با دو قدم می‌رسم به جایی که اتاق کارم است؛ بعد فکر می‌کنم یک اتاق شیشه‌ای دارم. وقت کار، درش را هم می‌بندم. دَرِ اتاق کارم، وقت بستن صدا می‌دهد. یک گلدان سانسوریای پایه کوتاه هم کنار میز تلویزیون گذاشته‌ام؛ درست کنج راست اتاق کارم. گلدان پیچک را هم روی صفحه‌ی اپن گذاشته‌ام که یک جور‌هایی حکم سقف اتاقم را دارد. فایل صوتی مربوط به دیدار با مادر شهید بابک نوری را به لپ‌تاپم انتقال می‌دهم و هندزفری را در گوشم می‌گذارم. هشت انگشتم را روی صفحه کلید آماده نگه می‌دارم…

منبع: نویدشاهد
برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده