خاطرات خانواده، دوستان و همرزمان از شهید امیر امیرگان
يکشنبه, ۲۴ تير ۱۳۹۷ ساعت ۱۹:۳۳
قبل از انقلاب در پایگاه شهید نوژه تعداد کمی اهل مسجد و دعا و مجالس مذهبی بودند. احمد آقا عضو هیئت امنای مسجد پایگاه بود. بعد از ظهر یک روز جمعه با ایشان و بچه ها به سمت مسجد می رفتیم برای شرکت در مراسم دعای سمات.

قبل از انقلاب در پایگاه شهید نوژه تعداد کمی اهل مسجد و دعا و مجالس مذهبی بودند. احمد آقا عضو هیئت امنای مسجد پایگاه بود. بعد از ظهر یک روز جمعه با ایشان و بچه ها به سمت مسجد می رفتیم برای شرکت در مراسم دعای سمات.

در بین راه یکی از دوستان مسجدی احمد آقا را دیدم. دخترم فاطمه که چهار سال بود سلام داد. بعد از خداحافظی به راهم ادامه دادم امیر از این مسئله ناراحت شد و چهره اش در هم رفت. نزد ما آمد و با اعتراض گفت رفتیم منزل باید فاطمه را تربیت کنم.

گفتم چرا امیر جان خواهرت کاری کرده؟ پاسخ داد چرا خواهرم به آن مرد نامحرم سلام کرد.

آن لحظه خندیدم ولی از تعصب اسلامی امیر کوچکی که هنوز پا به مدرسه نگذاشته شگفت زده شدم

خانم حسینی مادر شهید امیر امیرگان

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده