زندگینامه شهیووالامقام علی قانع عبادی استاد
زندگینامه شهیووالامقام علی قانع عبادی استاد

 

زندگی نامه

شهید علی قانع عبادی استاد

شغل : کاسب (خرازی )

سن: 43 سال

وضعیت تأهل : متاهل دارای 4 فرزند

محل شهادت: تهران نو – خیابان میر فخرائی

تاریخ شهادت : 10/8/1361

زندگینامه

درسال 1318 در مشهد مقد س در جوار مرقد مولایش حضرت علی ابن موسی الرضا(ع) چشم به جهان گشود هشت ساله بود که پدرش را از دست داد و سرپرستی اش را برادرش به عهده گرفت و او نیز از همان سنین مجبورشد جهت کمک به تامین معاش خانواده در کنار تحصیل به کار بپردازد و لذا از کودکی با کار و تلاش و مسئولیت انس گرفت و انسانی خود ساخته و استوار بارآمد.

تحصیلات خود را با توجه به محدودیتها و مشکلات فوق تاکلاس نهم دبیرستان بیشتر نتوانست ادامه دهد و پس از پایان خدمت سربازی به استخدام گروه صنعتی بهشهر در آمد و در سال 1344 تشکیل خانواده داد اعتقادات مذهبی اش پاک و بی آلایش بودند و به انجام فرایض دینی سخت پایبند بود و از سنین جوانی در مراسم و مجالس مذهبی و بخصوص مجالس سوگواری خاندان عصمت و طهارت شرکت می کرد . و به شدت از حاکمیت طاغوت و سلطه کفار بیزار بود و آرزوی تحقق حکومت اسلامی را داشت . در روزهای پر شکوه و حماسه آفرین انقلاب اسلامی همچون سایر امت حزب ا..  در راهپیمائیها و تظاهرات شرکت داشت و به سهم خود در پیروزی انقلاب می کوشید و در این راه از بذل جان و مال دریغ نداشت .

پیروزی انقلاب اسلامی افق های درخشان جدیدی را برای وی گشود و رایحه خوشبوی آزادی ، استقلال و جمهوری اسلامی بر او که از سالها پیش انتظار چنین روزی را می کشید سخت خوشایند بود و از همین رو نیز در پاسداری از انقلاب به فعالیت پرداخت و در صحنه تحکیم مبانی جمهوری اسلامی حضوری خلاق داشت گرچه خود از سعادت عزیمت به جبهه های نبرد حق علیه باطل محروم مانده بود، لیکن در پشت جبهه تلاشی چشمگیر داشت و به خانواده رزمندگان رسیدگی می کرد و نمی گذاشت درد این جدایی و فراق آنها را بیازارد . شوهری مهربان و پدری دلسوز بود و اکثرا در نمازهای جمعه و دعای کمیل شرکت می جست و از حضور در دعای ندبه در گلزار شهیدان انقلاب اسلامی لذتی وصف ناپذیر می برد و روح و روانش را با دعا و نیایش همیشه نزدیک به خدا نگه می داشت و در میان اطرافیان از احترامی خاص برخوردار بود.

 

 

شهادتنامه

منافقین بمنظور ایجاد رعب و وحشت در جامعه در هر مرحلی اقدام به شناسائی خدمتگزاران به اسلام را کرده بودند و شهید قانع نیز از این جمله بود. صبح روز دهم آبان 1361 ، دو نفر از تروریستهای منافق پس از سرقت یک تاکسی ، پیرو شناسائی های قبلی به مغازه خرازی شهید مراجعه می کنند و یکی از آنها پس از ورود به مغازه سلاح خود را به سمت شهید می گیرد . خانمی که مشغول خرید و شاهد این واقعه بود به  تروریست می گوید "چرا چنین می کنی ، نکن " و اودر پاسخ می گوید "حزب الهی است ، باید کشته شود. " و بدینسان بسمت او شلیک می کند و به اتفاق تروریست دیگر از صحنه می گریزد . همسر و دختر شهید خود را به بالین غرقه به خون وی می رساند و مردم نیز برای کمک جمع می شوند تا او را به بیمارستان برسانند، اما روح پرفتوتش از کالبد بسوی عرش اعلی پرواز کرده بود.

در گزارش پزشکی قانونی علت شهادت علی قانع به شرح زیر آمده است:

"... در معاینه ظاهری و تشریحی آثار اصابت چهار گلوله در ناحیه جمجمه و سینه و شکم دیده می شود که موجب متلاشی شدن نسج مغز و پاره گی احشاء و عروق در ناحیه سینه و شکم شده و موجب مرگ شده است..."

استکبار جهانی از "حزب ا.. " وحشت دارد. حزب ا.. بود که در ایران بساطش را در هم پیچید . "حزب ا.." است که در لبنان ناقوس مرگ صهیونیسم را به صدا در آورده است و حزب ا.. که می رود تا همه جهان اسلام را از لوث وجود استکبار جهانی و رژیمهای وابسته پاک کند . پس "جرم " شهید ، جرم بزرگی بود، او "حزب الهی " بود. شهادتش بر امت اسلام مبارک و رهروان راه تابناکش فزون تر باد. 

منبع: مرکزاسنادبنیادشهیدوامورایثارگران تهران بزرگ
برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده