سه‌شنبه, ۲۸ ارديبهشت ۱۴۰۰ ساعت ۱۶:۵۷
نوید شاهد - شهید مصدق طاهری از شهدای دوران دفاع مقدس است. خانواده اش از خاطرات حضور ایشان در جبهه های جنگ این چنین می‌گویند: «در عملیات کربلای 4 و 5 با نهایت درخواست به التماس افتاد تا فرماندهان او را اجازه ورود به جبهه دهند اما به قول خودش تنها به جرم نیاز بیشترش در پشت جبهه محکوم به ماندن در شهر شده و به کار اعزام نیرو به جبهه مشغول شد. حرصی عجیب به جانش افتاد وقتی رزمنده ای را می دید که خاکی و خسته از جبهه برمی گشت او در این لحظات می گفت: من مثل اموال سپاه بایگانی شده ام...» در ادامه نوید شاهد شما را به خواندن خاطره این شهید بزرگوار دعوت می‌نماید.

به گزارش نوید شاهد خوزستان، شهید مصدق طاهري،سي ام خرداد 1333، در روستاي نفت سفيد از توابع شهرستان رامهرمز به دنیا آمد. پدرش زلفعلي (فوت 1362) پارچه فروش بود و مادرش كوكب نام داشت. تا پايان دوره كارشناسي درس خواند. سال 1360 ازدواج كرد و صاحب دو پسر و يك دختر شد. به عنوان پاسدار در جبهه حضور يافت. هجدهم بهمن 1365، در اهواز بر اثر اصابت تركش به سر و شكم، شهيد شد. پيكر او را در گلزار شهداي همان شهرستان به خاك سپردند.

متن خاطره:

مهندس کشاورزی بود و در روستای نفت سفید به دنیا آمده بود کار و کارگری با گوشت و پوستش عجین شده بود. کودکی را با تابستانهای گرم و کار ساختمانی آغاز کرده و تحصیلش را تا رشته خاکشناسی دانشگاه اهواز در سال 53ادامه داده بود.

انجمن اسلامی، ستاد انقلاب فرهنگی دانشگاه سرپرستی بسیج منطقه 6اهواز، روابط عمومی و شورای فرماندهی سپاه اهواز و فرماندهی سپاه خرمشهر میدانهای نبردی بودند که او سنگردارشان بود.

بعد از شهادت محمد جهان آرا و شهید عبدالرضا موسوی فرماندهان سپاه خرمشهر، او بود که در جایشان نشست و در عملیات طریق القدس، فتح المبین، بیت المقدس، والفجر مقدماتی، خیبر و والفجر 8، شرکت نمود.

در عملیات بدر وقتی چشمها و صورتش شیمیایی شد پشت جبهه نشین شد و این بیشترین رنجی بود که او را آزار می‌داد حتی بیشتر از مواد سمی شیمیایی که هر بار درونش را به غلیان در می آورد، این را خودش بارها گفته بود.

در عملیات کربلای 4 و 5 با نهایت درخواست به التماس افتاد تا فرماندهان او را اجازه ورود به جبهه دهند اما به قول خودش تنها به جرم نیاز بیشترش در پشت جبهه محکوم به ماندن در شهر شده و به کار اعزام نیرو به جبهه مشغول شد.

حرصی عجیب به جانش افتاد وقتی رزمنده ای را می دید که خاکی و خسته از جبهه برمی گشت او در این لحظات می گفت :من مثل اموال سپاه بایگانی شده ام.

اگر چه با ماندن در شهر شهادت را در فاصله ای دور از خود تصور می کرد اما امید به رحمت الهی را هیچگاه از خود دور نپنداشت و همین امید بود که او را به شهدای عملیات کربلای 5،عملیاتی که مانع از حضور او در جبهه ها شد پیوند داد.

او در تاریخ 18/11/65در منزل شخصی خود بر اثر گلوله عمل نشده توپهای ضد هوایی نعش زمین شد و پس از چند ساعت در بیمارستان شهر به لقای خدای خویش نائل آمد او جوان رشید خوزستانی مصدق طاهری بود.

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده