شهید "ابراهیم اصغری" در مناجات نامه خود می نویسد: «خدایا فراموشم مکن، محبوبم ترکم مکن، معبودم جمال زیبایت را به عاشقت بنما. خدایا فکرم، چشمم و گوشم را از غیر خودت کر و کور و گنگ فرما.»

 

به گزارش نوید شاهد زنجان، شهید "ابراهیم اصغری" در 2 تیر 1336 در روستای مزرعه از توابع شهرستان ماهنشان استان زنجان متولد شد. پس از پیروزی انقلاب اسلامی وارد دانشگاه شد و در رشتۀ ادبیات فارسی مدرسۀ عالی قزوین ادامۀ تحصیل داد. در سال 63 بعد از آموزش نظامی در تبریز از طریق بسیج به جبهه اعزام شد و در 19 دی 65 در شلمچه و در اولین شب عملیات کربلای5 به آرزویش رسید و به یاران شهیدش پیوست.

شهید "ابراهیم اصغری" در مناجات خود با خداوند می گوید:

خدایا،

ای قادر مطلق، مرا در خود محو فرما.

خدایا، ای بخشندۀ بی‌همتا، مرا فقیر درگاه خودت قرار ده. عقیدۀ مرا از عقده‌ها خالی گردان و در این راه به من استقامت و پایداری عطا کن و در مسیرت مرا محکم و استوار گردان. به من ایمانی بخش تا بتوانم آنچه را که قادر به انجام آن هستم در طبق اخلاص بگذارم و در این راه ضعف‌هایم را بپوشان که بر همه چیز توانایی.

خدایا، فراموشم مکن. محبوبم، ترکم مکن. معبودم، جمال زیبایت را به عاشقت بنما. خدایا، فکرم، چشمم و گوشم را از غیر خودت کر و کور و کنگ فرما.

خدایا، دوست دارم در راه تو بی‌غرور و بی‌تکبر مثل آنهایی باشم که با سر و قامت در مقابل گلوله‌ها و خمپاره‌ها و ترکش‌ها می‌ایستند. خدایا، آن ترس مرموز را از من دور کن و در برابر آن، ایمان مقاومت و صبر را به این فقیر عطا فرما.

خدایا، این گدایان رحمتت را از درت ناامید و دست‌خالی برمگردان.

خدایا، ای بزرگ بی‌منتها، ای قدرت مطلق، خیلی درمانده‌ام، هرگز تو را فراموش نمی‌کنم، تویی که دست ما را خواهی گرفت و به سوی خود خواهی برد.

پروردگارا، نیازمندان رحمتت اکنون دست تکدی به درگاه بی‌نیاز تو دراز کرده‌اند و این از درگاه رحمت واسعۀ تو به دور است که آنها را از در برانی، چون فقط تو ارحم‌الراحمینی و لاغیر.

ای سبب‌ساز، ببخش از اینکه این ذهن حیوانی ما طرح‌هایی طرح می‌کند و غرور و تکبر خویش را نیز به همراه می‌گیرد تا به خیال خام خود راه راست را بیابد.

خدایا، ایمانی ده که دیدگان فقط تو را ببینند، زبان‌ها نام تو را ورد کنند، دست‌ها اسم تو را بنویسند، پاها فقط به راه تو بروند، قلب‌ها به عشق تو بتپد و سکون و آرامش بیابند.

خدای مهربان و بخشنده، چقدر به این گناه‌کار اجازه می‌دهی در راهت، خطر را به جان بخرد، او را بی‌باک نسبت به مرگ و پرکینه نسبت به خصم قرار بده.

خدایا، تو تغییر دهندۀ حالاتی و گردانندۀ شب و روز و منقلب کنندۀ دل‌ها و دیده‌هایی، کمک کن این بندۀ حقیر و ضعیف خود و گمشده‌اش را بیابد.

خدایا، این مغرور دریای کبر و غرور و خودپسندی، خود کم‌بینی و خود بزرگ‌بینی، دروغ و حسد و . . . را به ساحل امید رهنمون کن.

خدایا، این تشنۀ گرسنه و خسته را که کوله‌باری جز گناه، پاهایی تاول زده از جستجو، دست‌هایی خالی از هر تحفه، چشم‌هایی به گود نشسته از فرط اشک گناه، دهانی خردکنندۀ نعمت‌ها، گوش‌هایی عاجز از شنیدن نواهای بهشتی، گردنی کج از خجالت، سینه‌ای مالامال از غصه و اندوه دنیایی، بطنی پر از حیوانات موذی، عقیده‌ای پر از عقده، ذهنی خسته از علم بدون عمل، عمل پرخاشگرانه و پرخاشی نه به دشمن که به برادر و دوست ندارد.

خدایا، اکنون این منِ سربرآورده چون مارهایی بر دوش ضحاک، دل به عشق و امید به رحمت بیکرانت بسته، او را بپذیر و دستش را بگیر، نگذار بیش از این دل به دنیایی ببندد که عجوزه‌ای بیش نیست و هر آن خود را در لباس دوشیزه‌ای دل‌فریب به زیوری می‌آلاید تا این بندۀ ضعیف را بفریبد، دلش را برباید و به غیر تو دل‌بند کند.

خدایا، می‌دانم که گناه‌کارم، ذلیل و حقیرم، ضعیفم و بی‌چاره‌ام، ولی بنده‌ات هستم و پای‌بند عشقت، مرا از در مران، ای کریم و ای رحیم و ای رحمان.

خدایا، مرا به همه مهربان کن و محبت همۀ مؤمنان را در دلم جایگزین فرما.

آفریدگارا، این روزها را ایام آخر عمرم قرار ده و پس از توفیق اطاعت از خودت، اگر خون ناچیزم می‌تواند برای اسلام و امام مفید واقع شود در راه عشق به آنها بریز.

الهی، من عاشق حسین و کربلا هستم و همیشه گریان از غم غربت مولا، مرا و تمام مؤمنین را کربلایی کن.

خدایا، فردا روز دیگری است، نمی‌خواهم همان ابراهیم امروز باشم، حالم را دگرگون فرما و علاقه‌ام را به غیر خودت قطع کن.

 

منبع: اداره امور فرهنگی، تبلیغات، هنری و اسناد بنیاد شهید و امور ایثارگران استان

مناجات شهید
برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده