شهید ابراهیم اصغری در بخشی از وصیت‌نامه خود می‌گوید: من سرباز حقير امام زمان، ابراهيم اصغرى، با آگاهى كامل اين راه را كه ثمره هزاران گل نورسته پرپر شده انقلاب اسلامى است، انتخاب كرده ام.

وصيت‌نامه:

(بسمه تعالى))

((ان الله اشترى من المومنين انفسهم و اموالهم بان لهم الجنة)) (سوره توبه آيه 111)

((بسم الله القاسم الجبارين))

به نام آنكه، هستى بخش جانها و هادى انسانهاست. ارحم الرحمين كه انبياء و اولياء و شهداء را اسوه بشر قرار داد و به وسيله آنها، مشعل فروزان هدايت را برافروخت. سلام بر مهدى (عج)، آنكه انتظارش اعتراضى است بر هرچه ظلم و جور و استكبار و بى عدالتى است.

درود بر قلب تپنده ستمديدگان زمين، بت شكن عصر و ناجى دهر امام امت خمينى كبير و تحيت و تهنيت بيكران به شهداء و خانواده هاى گران قدرشان كه با مقاومت خود و صبر زينب گونه شان، اميد دشمنان را تبديل بهياس كردند.

من سرباز حقير امام زمان، ابراهيم اصغرى، با آگاهى كامل اين راه را كه ثمره هزاران گل نورسته پرپر شده انقلاب اسلامى است، انتخاب كرده ام و مى دانم كه اين راه سختى و شكنجه و معلوليت و شهادت و اسارت دارد، ولى من از صلب مردانى، متولد شده ام كه قرنها مى گفتند:((حسين جان اگر در كربلا بوديم، نمى گذاشتيم دست نامحرمان به خيام اطفال مظلومت برسد)) و من هم در ادامه راه آنها به لبيك گويان، پيوسته ام، اگر چه دير بيدار شدم، اگر چه براى يافتن آب حيات در ظلمت به خيلى درها كوبيدم، ولى سرانجام، آن درى را كه بايد اول مى زدم، يافتم و اكنون هرگز اين آستانه را رها نخواهم كرد.

امت مقاوم اسلام! بدانيد و آگاه باشيد كه اگر همگى حول محور رهبرى واحد اسلامى، جمع شويد، هيچ قدرتى نمى تواند در بنيان مرصوصتان رخنه نمايد.

با اسلحه ايمان، با اتكاء به حبل الله المتين، دست منافقين، دورويان، آنهايى كه چوب لاى چرخ انقلاب مى گذارند و آنهايى كه حرمين شريفين و عتبات عاليات و قدس عزيز را غصب كرده اند و بر فراز ويرانه هاى ((دير

ياسين)) و ((كفر قاسم)) و ((صبرا و شتيلا)) و ((هويزه)) و (( خرمشهر)) و (( قصر شيرين)) عربده كشى مى كنند و سند اسارت امت اسلام را امضاء مى كنند، قطع نماييد و به عصرها و نسلها بفهمانيد كه ما، وارثان خون سيدالشهداء و ياران با وفايش هر چند در كربلا نبوده ايم، ولى هر روز، زمان عاشورا و هر زمين را كربلا كرده ايم و در اين محرم، هيچ چيزى غير از منافع اسلام عزيز برايمان ارزش ندارد.

اماما! كاش مى شد در عشق تو، هزاران بار مى كشتنم و قطعه قطعه ام مى كردند، تكه هاى تنم را مى سوزاندند و خاكسترم را به باد مى دادند و باز زنده مى شدم و تو خمينى جان، جان جانانم، روح و روانم، مگر نعمتى بالاتر از وجود سراپا مهر تو هست؟ بگو تا همه از پير و جوان و مرد و زن كفن پوشان، شويم و غسل شهادت را كه يادمان داده اى از آبهاى اقيانوس عشقت بگيريم و زمين را بر مهدى (عج)، فرشى گلگون تدارك ببينم.

آمديم تا جان ببازيم، دست چيست مرد كز سيلى بترسد مرد نيست اما پدر جان و مادر جان! كه قدر تمام دنيا دوستتان دارم و هيچ گاه چهره هاى مهربان و خدايى تان از نظرم محو نمى شود، من فرزند خوبى براى شما نبودم، نتوانستم، در پيرى عصاى دستتان باشم، ولى يادتان باشد كه شما اين گونه در دامان پرمعنويت خود پرورش داديد، شما سيدالشهداء (ع) را براى من، اولين بار شناسانديد.

در مرگ من، ناراحت نباشيد. اگر گريه مى كنيد، براى على اكبر حسين (ع) گريه كنيد. من خيلى به روضه سيدالشهداء و يارانش علاقه دارم، مجلس روضه را فراموش نكنيد، ما با همين مجالس زنده هستيم.

((اسوه مقاومت صبر باشيد، آن چنان كه صبر از دست شما به تنگ آيد)) كارى نكنيد كه خداى نخواسته، دشمن اسلام شاد شوند، چون كوهى استوار از جاى{خود} نجنبيد. انشاءالله ديدارمان در جوار سيدالشهداء(ع).

خواهرانم! اسوه تقوا و عفت و حجاب باشيد، من دوست ندارم در مرگم شيون و زارى كنيد. بلكه راه ما و شهيدان را به فرزندانتان بياموزيد. از تجمل، دست برداريد و بدانيد كه هيچ كس چيزى از اين دنيا نمى برد، همه فانى هستند. به همديگر مهربان باشيد، همديگر را به تقوا و نظم و عفت و حجاب راهنمايى كنيد. از خانواده هاى ضد انقلاب دورى كنيد و با آنها معاشرت ننماييد، آنها را طرد كنيد، شايد از اعمال زشت پشيمان شوند.

اما دوستانم! نمى دانم، برايتان چگونه بوده ام، ولى هميشه دوستتان داشته ام.

اما برادرم((عباس)) مى دانى كه مهرت در دلم مالامال است، بعد از من پدر و مادرم را فراموش نكن، آنها مرا در تو خواهند جست، به آنها دلدارى بده. خداوند به شما جزاى خير دهد.

اين زيباترين لحظه زندگى من است، زيرا پنج ساعت مانده است كه يا به معشوقم، بپيوندم و يا حسرت عاشقان را بخورم.

در پايان، از همه حلاليت مى خواهم، زشتيها و بديها را به بزرگى خود به خاطر شهداء ببخشيد.

خدايا، خدايا، تا انقلاب مهدى حتى كنار مهدى خمينى را نگهدار

بنده حقير خدا، ابراهيم اصغرى

منظور، برادر عباس محمدى است كه وى نيز در تاريخ .2/5/66 در عمليات نصر 7 به لقاءالله پيوست.

شهید ابراهیم اصغری در سال 1336 متولد و در تاریخ 19/10/65 به شهادت رسید.

منبع: بنیاد شهید وامور ایثارگران استان زنجان
برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده