روی جادههای رملی/ خاطرات سرهنگ محمد علی عرفانی
به گزارش نوید شاهد از زنجان، کتاب روی جادههای رملی به تدوین و نگارش پریسا کرمی و با مشارکت بنیاد شهید و امور ایثارگران استان زنجان در 8 بخش و 3 فصل گردآوری شده است.
برخی از ویژگیهای این کتاب به شرح زیر است؛
چاپ نخست: 1392
موضوع: جنگ ایران و عراق – خاطرات
تدوین و نگارش: پریسا کرمی
ویراستار: علی علیزاده اصل
در بخشی از این کتاب آمده است:
دو روز گذشت. آخرین روز اردیبهشت ماه 1360 رسید. ساعت دوازده شب، سرهنگ صفوی همه را به خط کرد و گفت: قبلا برای انجام عملیات توجیه شدین، فقط دوباره محض تاکید میگم، توپخونههای مختلف پشت تپهها مستقر شدن. همه چیز آماده است تا بتونیم راحت تپههای الله اکبر رو بگیریم. همه توی تانک مستقر بشن.
عملیات آغاز شد. آتش تهیه را سر دشمن ریختیم. هوا از شدت انفجار روشن شده بود. چشمهایم را بستم و فکر کردم: الان عراقیها چه کار میکنن؟ چه به سرشون میآد؟
به گفته فرمانده صفوی پنج هزار گلوله آماده کرده بودیم تا به سر عراقیها بریزیم. صدای گلولههای آتش تهیه، توی تانک میپیچید. تانک میغرید. بعد از نیم ساعت، سرهنگ صفوی فرمان قطع آتش تهیه را داد و اعلام کرد که این عملیات ایذایی بوده است. عملیات اصلی فردای آن شب آغاز شد. قبل از عملیات هر کدام گوشهای نشستیم، حسین دستش را روی شانهام گذاشت و گفت: چی به سرمون میآد؟
بهش لبخند زدم؛ چنگ تموم میشه و ما هم میریم سر خونه و زندگیمون
حسین دستم را گرفت. دستش سرد بود. گفت: بابا گفتن بچههامون رو میبینیم یا تو این عملیات شهید میشیم؟
کاغذ توی جیبم را درآوردم؛ من که وصیتنامهام رو کامل کردم و همیشه توی جیبمه.
روزی که جنگ شروع شد وصیتنامه نوشتم. اگه شهید بشم درسته امیدم بی بابا میشه، اما همه باید بدونن که با ایمان به راه درستم با آغوش باز به استقبال مرگ میرم، هیچ وقت هم از راهم پشیمون نمیشم. تو وصیتنامهام سفارش کردم بقیه هم به راه شهدا بیان. به کسانی که بعد از جنگ زنده میمونن یادآوری کردم، وظیفه اونها حفظ وحدت، صبر، حمایت از انقلاب و رهبری هست تا شهدایی که به خاطر اسلام و کشور از جانشان گذشتن بهشون افتخار کنن.
نفسهای حسین تند بود.......