وي در زندگي خيلي كم حرف و خجالتي بود. اما مطالبي كه در نامه‌هايش مي‌نوشت حاكي از وجود يك بينش بالاي روحاني در او بود.


هرگز نميرد آنكه دلش زنده شد به عشق

ثبت است بر جريده عالم دوام ما

(سنگ نوشته مزار شهيد علي عوض محمدي)

شهادت خون نامه مخلصان پاكبازي است كه فيض حضور فياض سبحان را دريافته در درياي بيكران نور فنا گشته‌اند و در ساحل كران ناپيداي بقا آرميده به مقام شهود بار يافته‌اند و جز او را نمي بينند. شهادت آميزه‌اي از حماسه و عرفانِ مجاهداني است كه در ميدان نبرد پايداري و جان نثاري كرده با معرفت به معبود يگانه و عشق به لقاء الله از بندِ زمين مي‌رهند و به ملكوت آسمان راه مي‌يابند. شهيد پرتوي از « خدا خواستن» تبلوري از « با خدا بودن» و تجلي آشكاري از « به سوي خدا رفتن» است.

شهيد علي عوض محمدي از جمله شهدايي است كه به عشق لقاءا... از بند زمين رسته و به ملكوت آسمان ها راه يافته است. شهيد والا مقام در يكي از محله‌هاي نزديك به مسجد جامع ابهر در اول ارديبهشت سال 1332 ديده به جهان گشود. نام او را به اين خاطر علي انتخاب كردند كه از شيعيان مولاي متقيان علي(ع) گردد. او در يك خانواده كشاورز بزرگ شد. و در كارهاي كشاورزي يار و ياور پدر گرديد و در سنگر تلاش با مشكلات زندگي جنگيد.

شهيد عوض محمدي با گرفتاري‌هاي زياد روزمره به مدرسه رفت. ولي به دلايلي نتوانست ادامه تحصيل دهد. از سال 16/7/51 تا 16/7/53 سربازي خود را در ايستگاه رادار شهرآباد به پايان برد و همچنان در كنار پدر به امر كشاورزي پرداخت.

وي از شركت در محافل و مجالس مذهبي غافل نبود. هر سال ده شب در ايام فاطميه مجلس وعظ و خطابه برپا مي‌نمود و از روحانيون شهر و روحانيون قم دعوت به عمل مي‌آورد تا در اين مراسم مردم را بيشتر با مسائل شرعي و اسلامي آشنا سازند.

وي در مراسم عزاداري سالار شهيدان(ع) و ائمه اطهار: در مسجد جامع مالك اشتر حضوري فعال داشت. مراسم دعا كميل را كه قبل از انقلاب چندان جا نيفتاده بود و حتي در مساجد محله پايين ابهر برگزار نمي شد برگزار مي‌كرد.

استخدام در آموزش و پرورش

شهيد بزرگوار در اسفند ماه سال 1353 به استخدام اداره آموزش و پرورش شهرستان خدابنده درآمد و در قسمت بايگاني اداره و مدرسه راهنمايي كوروش كبير مشغول خدمت گرديد. در سال 1/7/58 از خدابنده به ابهر انتقال و در دبستان شهيد مطهري به انجام وظايف محوله مشغول شد.

حضور در جبهه

شهيد علي عوض محمدي در نهم اسفند ماه سال 1360 براي دفاع از كشور اسلامي به جبهه كردستان اعزام شد و تا يازدهم تير ماه 1361 در پاك سازي روستاهاي پيرانشهر فعاليت چشمگيري از خود نشان داد. حمله رمضان مصادف با پيام امام خميني(ره) بود كه تأكيد بر اعزام نيروهاي تازه نفس به جبهه‌هاي دفاع مقدس داشتند. شهيد به نداي حسين گونه امام لبيك گفت و در حمله رمضان دليرانه شركت نمود.

وي در زندگي خيلي كم حرف و خجالتي بود. اما مطالبي كه در نامه‌هايش مي‌نوشت حاكي از وجود يك بينش بالاي روحاني در او بود. در سخنانش مي‌گفت: « چيزي كه به دنبالش بودم را در جبهه يافتم. دست خدا را حس مي‌كنم و اين پيروزي‌ها از ما نيست بلكه اين خداوند است كه با دست توانمندش دستان ناتوان ما را مي‌گيرد»

چگونگي شهادت

در عمليات رمضان از ناحيه دست چپ به شدت مجروح گرديد. بي‌اعتنا به زخم دست و در نهايت خلوص، ايثار و مردانگي با يك دست باقي ماند. دشمن حمله ور شد و با فرياد الله اكبر خود، جوانمردي و رشادت‌هاي علمدار كربلا، حضرت عباس(ع) را در ذهن‌ها تازه كرد تا سرانجام به محاصره دشمنان نابكار درآمد.

در ميان آتش و خون در تاريخ 7/5/1361 جان به جان آفرين تسليم كرد. چهارده سال پيكر پاكش در منطقه مرزی زير خاك‌ها ماند و پس از چهارده سال در هفتم بهمن ماه 1374 جسم مطهرش به آغوش وطن اسلامي برگشت و در بهشت کبرای ابهر به خاك سپرده شد.

قسمتي از نامه شهيد عوض محمدي به خانواده

پدر و مادر گرامي اكنون كه در جبهه حق عليه باطل مي جنگم نمي دانم كه آيا لياقت شهادت در راه اسلام عليه كفر نصيبم مي شود يا نه؟ شما دعا كنيد كه شهادتي را كه در انتظارش هستم نصيبم گردد و از شما تقاضا دارم بر سر خاكم گريه و زاري نكنيد چون دشمن خوشحال مي شود . رهبر گرامي و ديگر يارانش را تنها نگذاريد و هميشه در همه جا در صحنه حاضر باشيد .

تا آنجا كه مقدور است به دعاي كميل و نماز جمعه و دعاي توسل برويد چون اين اجتماعات جواب دندان شكن و مشت محكمي بر دهان امپرياليسم شرق و غرب و ياوه گويان است...

خاطره‌اي به روايت هم سنگرش

آقاي جعفري هم رزم شهيد تعريف مي‌كرد: در حمله رمضان كه در حال پيش روي بوديم ديدم شهيد علي عوض محمدي در جايي نشسته و از دست چپش خون جاري است و با چفيه دستش را مي‌بندد تا خونريزي نكند. گفتم: علي به پشت جبهه برگرد.

آرپي جي را بلند كرد و گفت: « تا گلوله‌اي دارم و نفس در سينه و قطره خوني در رگ با اين صداميان متجاوز مي‌جنگم. تا هنگامي كه نيرو در بدن دارم مقاومت مي‌كنم و تا آخرين لحظه زندگيم عقب نشيني نمي‌كنم و عقب نشيني من بعد از مرگم خواهد بود.»

فرازهايي از وصيت‌نامه شهيد علي عوض محمدي

بسم الله الرحمن الرحيم

به نام خداوند بخشاينده مهربان. شهادت مي‌دهم كه خداوند يكي است و حضرت محمد(ص) پيامبر و فرستاده اوست و قرآن كريم كتاب آسماني است و شهادت مي‌دهم كه بعد از حضرت محمد(ص) هيچ پيامبري نيامده و نخواهد آمد و شهادت مي‌دهم كه بعد از رسول خدا حضرت علي(ع) با يازده پسرش جانشين او مي‌باشد و من هم در راه خدا و اسلام و امر رهبر عالي قدر امام خميني براي مبارزه حق عليه باطل به جبهه‌هاي اسلام رفته‌ و نداي حسين گونه امام را لبيك گفته و آرزوي شهادت نموده‌ام و اين ورقه به عنوان وصيت‌نامه قانوني كه در بين خودمان نوشته شده است وصيت‌نامه اين جانب بعد از مرگ مي‌باشد. (مسائل خانوادگي...........)

علي عوض محمدي 1/1/61


برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده