به مناسبت هفته بازخوانی و افشای حقوق بشر آمریکایی زندگی‌نامه شهدای ترور شاهین شهر اصفهان با هدف زنده نگهداشتن یادوخاطره نام این عزیزان در نوید شاهد اصفهان منتشر شد.

به گزارش نوید شاهد استان اصفهان، شهدای ترور عناصر با بصیرتی بودند که معمولا به خاطر فعالیت‌های شاخص و مهمی که در راستای خنثی کردن نیرنگ‌های دشمنان داشتند، ترور شدند و به مقام رفیع شهادت نائل آمدند. از این رو به مناسبت هفته بازخوانی و افشای حقوق بشر آمریکایی (6 الی 12 تیر) فرصتی شد تا به معرفی چند تن از شهدای ترور شاهین شهر اصفهان بپردازیم که در ادامه مشاهده می‌کنید.

نگاهی به زندگینامه شهدای ترور شاهین شهر

شهید «علی خادم»

شهید علی خادم فرزند احمد در سال 1356 در زرین شهر دیده به جهان گشود. علی اولین فرزند خانواده بود. قبل از دوران راهنمایی وارد بسیج شد و همواره در امورخیر شرکتی فعالانه داشت. دوستان خویش را به خواندن نماز اول وقت توصیه می‌کرد. نسبت به پدر و مادر خویش مهربان بود و احترام خاصی برای آنها قائل بود. در دوران نوجوانی بودکه شعله های جنگ تحمیلی خاک پاک میهن اسلامی را فرا گرفت و به دلیل سن کم همیشه حسرت حضور در جبهه را داشت. پس از این که تحصیلات خود را در مقطع دبیرستان به پایان رسانید تصمیم به رفتن خدمت سربازی گرفت. به واسطه علاقه فراوان که به سپاه این نهاد انقلابی داشت پس از اتمام خدمت ضرورت وارد سپاه شد و به استخدام آن در آمد. پس از آن عروسی کرد و قدم در راه زندگانی مشترک نهاد که ثمره آن دو فرزند پسر و یک فرزند دختر است. پس از این که وارد سپاه شد به واسطه شجاعت و روحیه ای که داشت خواهان کارهای عملیاتی بود و علاقه چندانی به کارهای دفتری نداشت و به واسطه همین روحیه مبارزه طلبی جهت صیانت از حریم اهل بیت (ع) عازم سوریه گشت و پس از چند ماه حضور در سوریه بعد از مجروحیت به ایران بازگشت. پس از بازگشت از سوریه جهت پاسداری از مرزهای جمهوری اسلامی ایران عازم سیستان شد. در شجاعت بی نظیر بود. در عین شجاعت بسیار مهربان بودف وقتی که وارد سیستان شد و وضع معیشت و زندگی مردم آن دیار را دید، بسیار اندوهگین شد به گونه ای که هر موقع به مرخصی می آمد برای مردم آن مناطق هدایایی را جمع آوری می نمود. سرانجام هنگامی که که در حال بازگشت از محل خدمت خویش نزد خانواده خود بود در جاده خاش – زاهدان اتوبوس حامل وی وهمرزمانش در 24 بهمن ماه 97 مورد حمله تروریستی گروه های تکفیری قرارگرفت و به آرزوی دیرین خویش دست یافت. پیکر پاک و مطهرش در گلزار شهدای امامزاده سید محمد خمینی شهر به خاک سپرده شد.

 

شهید «روح الله بابایی»

شهید روح الله بابایی فرزند محمود در سال 1361 در روستای حسن رباط از توابع شهر میمه دیده به جهان گشود. روح اله فرزند اول این خانواده مذهبی بود. زمان کودکی وی مصادف با آغاز جنگ تحمیلی شد. دوران ابتدایی و راهنمایی را در زادگاهش گذراند سپس برای ادامه تحصیل راهی مدرسه علامه طباطبایی ازان شد و دیپلم خود را در همان جا گرفت. پس از اتمام تحصیلات به استخدام سپاه در آمد و پس از طی دوران آموزشی سه ماهه در تبریز لشکر 14 امام حسین (ع) مشغول به خدمت گردید. در سال 1384 با یکی از اقوام خویش ازدواج نمود و زندگی خویش را در عین سادگی آغاز کرد، ثمره این ازدواج 2 فرزند پسر به نام های محمدرضا وامیرمهدی می باشد. قلب رئوفی داشت اگر کسی از دست وی ناراحت می شد خود پیش دستی می کرد و رفع کدورت می نمود. علاقه بسیار زیادی به کارش داشت ولی این علاقه باعث نشده بود که خانواده خویش را فراموش کند و به آنان عشق می ورزید به طوری که قراری را با همسرش گذاشته بود که هر روزی که  می خواهد به ماموریت برود تا صبح بیدار باشد و تمام وقت در خدمت همسر و فرزندانش بگذراند و هنگامی که علت آن را جویا می‌شدند می گفت: حالا که هستم باید جبران اوقاتی را که پیش شما نیستم انجام دهم. سری آخر که می خواست به ماموریت برود فرزندش محمدرضا می‌گوید: بابا می شود نروی و هنگامی که ایشان علت را جویا می شود گفت: می دانم اگر بروی شهید می شوی. سرانجام همان گونه که فرزند این شهید بزرگواربه او گفته بود در حال بازگشت از آخرین ماموریتش در 24 بهمن ماه 97، اتوبوس حامل وی ودیگر همرزمانش در جاده خاش – زاهدان مورد حمله تروریستی گرو ه های تکفیری قرار گرفت و به خیل شهدای گرانقدر پیوست و پیکر پاکش در گلزار شهدای زادگاهش روستای حسن رباط به خاک سپرده شد.

 

شهید «اکبر عباسی مورچه خورتی»

شهید اکبر عباسی مورچه خورتی در سال 1315 در روستای مورچه خورت از توابع اصفهان دیده به جهان گشود. تا سن 20 سالگی در زادگاهش مشغول به کار بود و پس از آن عازم تهران گردید.  پس از مدتی تشکیل خانواده داد و صاحب چهار فرزند شد. در سال های شکل گیری انقلاب اسلامی همراه با دیگر مردم انقلابی در تظاهرات ها شرکت می کرد و در 12 بهمن ماه 1357 که امام خمینی به میهن اسلامی تشریف فرما شدند از میدان آزادی تا بهشت زهرا ایشان را بدرقه کرد. مغازه کوچکی زد  و در آن مشغول به کار گردید. همان مغازه کوچکش نیز سنگر مبارزه با ضد انقلاب شد. سرانجام در ششم شهریور ماه 1360 با پرتاب بمب دست ساز در مغازه اش توسط منافقین به شهادت رسید.

 

شهیده «زینب کمایی»

با شروع جنگ تحمیلی در سال 1359 زینب به همراه خانواده مجبور به ترک شهر و دیار کودکی اش شد. پس از مهاجرت به اصفهان و سپس شاهین شهر اصفهان او در سایه حمایت های مادرش به فعالیت های فرهنگی از جمله شرکت در کلاس های اعتقادی جامعه زنان و عضویت در بسیج و فعالیت های پرورشی و تربیتی دبیرستان 22 بهمن شاهین شهر پرداخت. در این زمان چهار عضو خانواده کمایی در جبهه مشغول به خدمت بودند. به دلیل فعالیت های مستمر زینب و تلاش های بی وقفه اش جهت تغییر وضعیت فرهنگی شاهین شهر پس از گذشت شش ماه از حضورش در این شهر هدف سازمان منافقین قرار گرفت و در شب اول فروردین سال 61 در راه بازگشت از مسجد تا خانه توسط اعضای این گروه ربوده و به شهادت رسید و پیکر پاکش پس از سه روز جستجوی نیروهای امنیتی و خانواده کشف شد. منافقین در طی ارسال نامه و تماس تلفنی مسئولیت ترور زینب را برعهده گرفتند. زینب چهارده ساله و دانش آموز سال اول دبیرستان در سال ترور کور منافقین به شکل مظلومانه ای به شهادت رسید و همراه با شهدای فتح المبین در گلستان شهدای اصفهان به خاک سپرده شد.

 

شهيد «حمیدرضا بیدهندی»

رمضانعلی بیدهندی به همراه خانواده در سال 1334 وزوان شاهین شهر اصفهان را به علت نبود شغل مناسب و ویرانی زمین های کشاورزی در اثر سیل به تهران مهاجرت کرد. پس از مدت زمانی پسرش حمیدرضا در روز 6 اردیبهشت ماه سال 41 در تهران پا به جهان هستی نهاد. او در هفت سالگی به مدرسه رفت و پس از پایان دوران ابتدایی به دلیل علاقه به انجام فعالیت های فنی و صنعتی به کسب و کار آزاد روی آورد. زمانیکه مردم علیه رژیم پهلوی به مبارزه پرداختند، وی نوجوان بود و همانند دیگر هم وطنان و دوستانش به تظاهرات می‌رفت تا اینکه پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی به وقوع پیوست. وی پس از انقلاب نیز برای حفظ و تثبیت دستاوردهای این اتفاق مهم و زیبا، بسیار تلاش کرد و همزمان با شکل گیری سپاه پاسداران، به عضویت این ارگان در آمد. با آغاز جنگ تحمیلی حمیدرضا نیز بارها در جبهه های نبرد مردانه رزم کرد. پس از آن از طرف سپاه مامور خدمت در فرودگاه مهرآباد تهران شد. روز دوم مرداد ماه سال 1360 همزمان با برگزاری انتخابات ریاست جمهوری، او که از دو روز قبل برای پاسداری به محل خدمت رفته بود، به همراه دو تن از برادران دیگر پاسدارش برای برداشتن شناسنامه جهت شرکت در انتخابات، سوار بر موتور به سمت خانه راه افتادند. در میانه راه چند تن از منافقین کور دل که سوار بر وانت مسروقه بودند، از پشت سر حمیدرضا و همراهانش را به رگبار مسلسل بستند. او که مجروح شده بود، با بدن نیمه جانش از زمین برخاست تا آنها را تعقیب کند، اما هنوز چند قدمی بر نداشته بود که مورد اصابت شلیک های پیاپی مسلسل قرار گرفت و در حالیکه جوانی 19 ساله بود، مظلومانه به شهادت رسید. پیکر خونینش را در بهشت زهرا(س) قطعه تهران به خاک سپردند.

 

شهید «عباسعلی جمالیان»

شهید عباسعلی جمالیان در  دهم شهریور 1335 در خانواده ای مذهبی در شهر وزوان شهرستان شاهین شهر و میمه متولد شد. پس از مدتی زندگی در زادگاهش به همراه خانواده خویش به تهران مهاجرت کرد. تحصیلات خود را تا سوم راهنمایی ادامه داد و پس از آن جهت کمک به معیشت خانواده در خیاطی مشغول به کار شد. وجودش سرشار از عشق به انقلاب بود و به همین دلیل با تمام وجود به مبارزه با منافقین و ضد انقلاب می پرداخت. سرانجام در 27 شهریور ماه 1361 در حالی که در شناسایی افراد ضد انقلاب به همکاری با بسیج تهران مشغول بود به دست منافقین به شهادت رسید. پیکر این شهید والامقام در میان دستان مردم ولایت مدار و همیشه در صحنه ی وزوان و همچنین دوستان مجاهد تهرانی اش تشییع و در گلزار شهدای این شهر به خاک سپرده شد.

 

شهید «حسین اشراقی»

شهید حسین اشراقی پانزدهم اسفندماه ۱۳۳۹، در شهر گزبرخوار از توابع شهرستان شاهین شهر و میمه چشم به جهان گشود. تا پایان دوره کارشناسی در رشته حقوق دانشگاه اصفهان درس خواند. سپس در دادسرای انقلاب اسلامی اصفهان مشغول به خدمت شد. هوش، ذکاوت، زيرکی و توانايی علمی او نظر مسئولین را به خود جلب کرد. در سال ۶۲ حکم دادياری وی توسط دادستان کل کشور صادر گرديد و پس از چند ماه او را به عنوان جانشین دادستان مرودشت منصوب کردند. در سال ۱۳۶۴ ازدواج کرد و در آبان ماه همان سال اين قاضی جوان که نمونه ی بارز ايثار، تلاش، علم و عمل و اخلاص در کار بود، به دست منافقان کور دل در محل دادسرای انقلاب مرودشت، هدف گلوله ی ناجوانمردانه قرار گرفت و به شهادت رسيد. پيکر اين شهيد پس از تشييع با شکوه از مرودشت به زادگاهش انتقال و در گلزار شهدای گز به خاک سپرده شد.

 

شهید «محمدطاها اقدامی»

کودک خردسال شهید محمدطاها اقدامی فرزند سعدالله بود که در چهارم آبان ماه سال 1392 به عنوان دومین فرزند در اصفهان دیده به جهان گشود. پدرش در ارتش جمهوری اسلامی ایران خدمت می‌کرد و به دلیل ماموریت پدر از اصفهان به استان خوزستان و شهر اهواز مهاجرت کردند. محمدطاها در روز شنبه 31 شهریور ماه سال 1397 به منظور تماشای رژه نیروهای مسلح استان خوزستان به مناسبت آغاز هفته دفاع مقدس به همراه خانواده در بلوار قدس اهواز حضور یافت که هدف تیر کین تروریست‌های کوردل قرار گرفت و به همراه 22 نفر دیگر  به شهادت رسید.

 

شهید «غلامرضا عظیمی»

شهید غلامرضا عظیمی در سال 1322 در شهر آبادان دیده به جهان گشود. تحصیلات ابتدایی را در زادگاهش سپری نمود و سپس به همراه خانواده در سال 41 به اصفهان مهاجرت کرد. تحصیلات خود را در این شهر ادامه داد. با تاسیس سپاه به عضویت آن درآمد و مدتی را به عنوان فرمانده سپاه شاهین شهر مشغول انجام وظیفه بود و به دلیل شایستگی های که از خود نشان داد به سمت فرماندهی عملیات سپاه اصفهان منصوب شد. سرانجام پس از چندین بار تهدید توسط منافقین کوردل، در 21 مرداد ماه 1360 توسط این ظالمان به شهادت رسید.

انتهای پیام/

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده