ورود ویروس کرونا به کشور عزیزمان بار دیگر ایثار اجتماعی را به رخ دنیا کشید و در این میان ایثارگران جبهه دیروز در جبهه امروز نیز حضور خود را با عملشان نشان دادند و مردم را با همتی چشمگیر همراهی کردند تا بگویند راه دوستان شهیدشان که مردانگی و فداکاری بود ادامه دارد.


نوید شاهد استان زنجان، جنگ که شروع شد مردم حرف امام را حجت خود کردند و بدون در نظر گرفتن سن و سال و موقعیت راهی جبهه شدند. از همان دوران رفیق بازی رنگ و بوی دیگری به خود گرفت چه دوستانی که گروهی رفتند و چند نفری برگشتند و چه آنها که به تنهایی رفتند و گروهی عازم عرش اعلا شدند. برخی نیز رفقای خود را در جبهه جاگذاشتند اما مرامشان را نه. "علی چام" متولد اولین روز فصل بهار سال 1343 یکی از جانبازان 30 درصد زنجان دقیقا یکی از همان‌هایی بود که اصلا بهانه رفتنش به جبهه از رفاقت و معرفت شروع شد. اما گذر سالها نتوانست غبار فراموشی را بر مرام و دوستی اش بپاشد. وقتی حرف هایش عمق می گیرد می گوید: اگر بخواهم در شرایط فعلی بی تفاوت باشم فردای قیامت به حسین(یکی از همرزمان شهیدش) و دیگر دوستانم چه جوابی بدهم . بگویم: آن روزها تمام شد من هم زندگی خودم را ادامه دادم! نه این از من برنمی آید. حالا سنگر پیشگیری و مقابله با کرونا ویروس کوید 19 برای او و دیگر دوستانش شده مثل همان سنگر جبهه، رفاقتی که از پشت سنگر جنگ تا سنگر کرونا گل کرد. در ادامه گفتگو صمیمی با این جانباز را بخوانید.

نوید شاهد زنجان: چند ساله بودید که فکر جنگ و جبهه به ذهنتان خطور کرد؟

علی چام: راستش را بخواهید شاید 14 سال بیشتر نداشتم که به نحوی فکر جنگیدن در ذهنم نقش بست.

نوید شاهد زنجان: چه طور شد که به فکر جنگیدن افتادید؟

علی چام: خاطرم هست 3 یا 4 نفر از دوستان و هم محله‌ای هایمان که با هم رفاقت نزدیکی داشتیم در بانه و سقز توسط دموکرات ها دستگیر شده بودند. این اولین باری بود که با دوستانم تصمیم گرفتیم برای نجات آنها اقدام کنیم.

نوید شاهد زنجان: در این مسیر چه اتفاقاتی برایتان افتاد؟

علی چام: چندین بار از راه‌های مختلف پیش رفیتم پول آنچنانی با خود نداشتیم. اما در آنجا با 3 هزار تومان یک اسلحه کلت خریدم و یک شلوار کردی هم به تن کردم و به این صورت پنهان کردن اسلحه برایم راحت تر شد. اما خاطرم هست که وقتی داشتم کلت را امتحان می کردن ناخواسته گلوله ای به سمت تابلو امام جمعه اصابت کرد و ما را دستگیر کردند و وقتی امام جمعه از ماجرا مطلع شد 2 هزار تومان هم به ما داد و برای ادامه راه تشویقمان کرد. اما در راه متوجه شدیم که فاصله ما با دموکرات ها بسیار کم است و آنها راه را بسته‌اند. مجبور شدیم مسیر را بار دیگر تغییر دهیم اما در راه مردی که به ما راه را نشان می داد ما را مهمان خانه خود کرده و کلی ما را نصیحت کرد که شما سن و سالی ندارید و این طور نمی توانید از پس آنها بربیایید. صبح آن روز به سمت تکاب آمدیم و مشاهده کردیم آنها فردی را اعدام کرده و جسد او را در شهر آویزان کرده بودند.

نوید شاهد زنجان: بعد از این ماجراها همچنان ادامه دادید؟

علی چام: خاطرم هست فرمانده سپاه گفت شما کم سن و سال هستید و قطعا از پس آنها بر نمی آیید. خیالتان راحت باشد ما خودمان با آنها مقابله می کنیم و دوستانتان به زودی آزاد می شوند.

نوید شاهد زنجان: وقتی بازگشتید دوباره به زندگی عادی خود ادامه دادید؟

علی چام: یکی از دوستانمان در سپاه فرمانده شده بود او به ما گفت مگر شما در دوران ساواک برای مبارزه با ضد انقلاب مدرسه ای را به آتش نکشیدید؟! پس انقلابی محسوب می شوید. بیایید و به جمع پاسداران وارد شوید و از این طریق فعالیت خود را ادامه دهید. تا آن زمان خودمان هم نمی دانستیم که یک انقلابی محسوب می شویم. همه کارهایی که انجام داده بودیم گروهی بود و حتی ساواک نیز ما را دستگیر کرد. این طور شد که ورود ما برای جنگ اصلی فراهم شد.

نوید شاهد زنجان: از چه زمانی و تا کی در دوران دفاع مقدس حضور داشتید؟

علی چام: تقریبا از ابتدا یعنی حوالی سال 60 تا اتمام جنگ حوالی سال 68 در جبهه بودم.

نوید شاهد زنجان: شما یکی از جانبازان شیمیایی هستید. ماجرای آن چه بود؟

علی چام: من در کنار سایر دوستانم در عملیات های مختلفی حضور داشتم. در عملیات محرم مورد هدف ترکش قرار گرفتم. در عملیات خیبر در حمله های شیمیایی ریه‌هایم درگیر شد. در جایی دیگر دچار موج گرفتگی شدم.

نوید شاهد زنجان: هیچ وقت به خاطر همه سختی های جنگ از ادامه راه خسته نشدید؟

علی چام: نه. ما همه با هم رفته بودیم. بسیاری از مسائل را ساده می گرفتیم و رد می شدیم. نرفته بودیم که زود برگردیم ما رفته بودیم که ظلم را تمام کنیم و مقابل دشمن بایستیم پس دشواری ها برایمان طبیعی بود.

نوید شاهد زنجان: تاثیرات صدمات جنگی بر جسم شما اکنون چگونه است؟

علی چام: تاثیرات جراحت های وارده جنگ رفته رفته خود را نشان می دهد. اکنون ریه‌هایم بسیار ضعیف شده. بسیاری از اطرافیانم در تماس تلفنی گاهی شک می کنند که شاید به سمت مصرف مواد مخدر کشیده شده ام در حالی که من حتی سیگار هم مصرف نمی کنم. اگر در یک زمان بیش از مقداری صحبت کنم قدرت صدایم رفته رفته کاهش پیدا می کند و در آخر تکلم برایم سخت می شود. بگذریم از اینکه من باید قرص هایی را مصرف کنیم و از کپسول اکسیژن هم استفاده کنم.

نوید شاهد زنجان: آیا با وجود مشکلات فعلی از فعالیت های گذشته خود پشیمان نشده‌اید؟

علی چام: یک ضرب المثل ترکی می گوید: "اوزو ییخیلان آغلاماز"(یعنی: کسی که خودش بر زمین بیفتد، گریه نمی کند) پس من نه تنها با تمام وجود پای کارهای گذشته خود هستم بلکه حاضرم زندگی ام را تمام و کمال ببخشم و یک بار دیگر دوستان شهیدم همچوم شهید "حسین باقری" را ببینم.


رزمندگانی که با هم ساختند و بر دشمنی کرونا تاختند

نوید شاهد زنجان: آنطور که ما متوجه شدیم رفاقت شما از همان دوران تا کنون ادامه داشته و حالا در سنگر مقابله با ویروس کرونا در کنار هم هستید.

علی چام: بله درست است. دوستانی که به شهادت رسیدند یادشان برایمان زنده است و مابقی دوستان در کنار هم بودیم و با اینکه فراز و نشیب‌های بسیار در زندگی پس از جنگ هم داشتیم و هر یک خانواده‌ای برای خود تشکیل دادیم اما حدود 70 یا 80 نفری هستیم که در طول هفته بارها با هم ملاقات می کنیم.


رزمندگانی که با هم ساختند و بر دشمنی کرونا تاختند

نوید شاهد زنجان: دلیل این صمیمت و رفاقت شما چه بود؟

علی چام: آن موقع امام خمینی برای ما دانشگاهی را تاسیس کرد و ما در آن دانشگاه تربیت شدیم و حاصل آن تربیت ،رفاقت صمیمانه ما شده به حدی که اگر یکی از دوستان مشکل کوچکی برایش پیش بیاید همه سراغش را می گیرند. خاطرم هستم در دوران جنگ این دوستی به حدی بود که حتی 3 یا 4 خانه برای دوستانی که وسع مالی خوبی نداشتند از صفر تا 100 ساختیم و حتی برخی از آن دوستان به شهادت رسیدند. بعدها که مهندسان ناظر خانه را بررسی کرده بودند در تعجب بودند که ما با اینکه سررشته ای از ساخت و ساز نداشتیم چگونه یک خانه چنین مهندسی شده ساخته بودیم. اکنون نیز هر مشکلی مانند تهیه جهزیه، هزینه درمان، مسکن و ... چه برای رفقا و چه برای سایر مردم باشد گروهی حل و فصل می کنیم.

نوید شاهد زنجان: در رابطه با سایر مشکلات مردم بگویید چگونه به آنها کمک می کنید؟

علی چام: برای مثال پس از سیلی که سال گذشته عده ای از مردم را درگیر خود کرد در ابتدا یک کامیون آب معدنی به ارزش 15 میلیون تومان به سیل زدگان ارسال شد. پس از آن جمع آوری و بسته بندی ادامه پیدا کرد و 10 یا 11 کامیون دیگر در نواحی مختلف با حضور رزمندگان بین مردم پخش کردیم. این کمک ها در ادامه در قالب خرید لوازم خانگی همچون یخچال ادامه پیدا کرد. بیش از 2 یا 3 میلیارد تومان هزینه جمع آوری شد و فکر می‌کنم جمع آوری این مبلغ در کل استان بی سابقه بود.

نوید شاهد زنجان: شما در زمان کرونا "موسسه امید منتظران" که کمپ ترک اعتیاد است را برای تهیه ماسک و دیگر اقلام مورد استفاده قرار دادید؟ از فعالیت های این موسسه بگویید.

علی چام: زمین این مرکز چند سال پیش با یک نیت خیر شروع شد. در واقع ما این مرکز را با نیت بهبودی جانبازان گرفتار در دام اعتیاد و سایر مردم راه اندازی کردیم. در این میان خیران هم ما را تنها نگذاشتند. پس از آن افراد را در منازل شناسایی می کردیم و آرام آرام افراد تماس می گرفتند تا برای معرفی فرزندان خود یا سایر افراد برای بهبودی خودشان به آنها کمک کنیم. این موسسه چند هدف داشت؛ راه اندازی کمپ بهبودی، مهد سالمندان، نگه داری کودکان بی سرپرست و بد سرپرست. هنوز به همه اهداف نرسیده‌ایم اما برای همه آنها برنامه ریزی کرده ایم.

نوید شاهد زنجان: نتیجه راه اندازی کمپ بهبودی تاکنون چه بوده است؟

علی چام: طی یک سال و 2 ماه حدود 500 نفر پاک شده اند.


رزمندگانی که با هم ساختند و بر دشمنی کرونا تاختند

نوید شاهد زنجان: کمک در زمان کرونا چه طور در این موسسه آغاز شد؟

علی چام: پس از اینکه بهزیستی دستور تعطیلی کمپ ها را صادر کرد. تصمیم گرفتیم از ظرفیت این فضا برای تولید و بسته بندی اقلام مورد نیاز برای پیشگیری از بیماری کرونا استفاده کنیم. طی فراخوانی تعدادی خیاط جذب گروه شد و همه این افراد در یک قسمت از کمپ با عنوان "امید به زندگی" کار خود را شروع کرد. در این میان حتی بهبود یافتگان هم به جمع اضافه شدند و جالب است بگویم برخی از آنها حتی از مشاغل خود مرخصی می گرفتند تا در جمع حاضر شوند و عده‌ای هم شیفت بعدی را در کنار ما بودند. 25 روز بدون وقفه به صورت شیفت بندی 24 ساعته کار کردیم.

نوید شاهد زنجان: چه اقلامی تولید کرده‌اید؟

علی چام: حدود 17 تا 18 هزار ماسک تولید شد و به همراه دستکش، بروشور و ... توسط رزمندگان بسته بندی و در قالب 35 هزار بسته آماده و به همه شهرستان‌های استان توزیع شد. 2 هزار لباس مخصوص پرستاری دوخته و به بیمارستان ها داده شد. 1200 لباس برای بیماران، 1500 لباس مخصوص خدمه بیمارستان ها و ... آماده و اعطا شد. در این راه همه به صورت جهادی و کاملا رایگان وارد صحنه شدند. کمک های مردمی به اندازه ای قابل توجه بود که حتی بسیاری تماس می گرفتند همه هزینه های مورد نیاز برای تهیه اقلامی مثل ماسک را تامین و پس از دوخت و اتوکشی تحویل دهند. طی یک هفته مردم در یک صندوق مشارکتی 100 میلیون تومان برای پیشگیری و مقابله با کرونا کمک کردند. در واقع مردم این گروه و رزمندگان را می شناسند و با اعتماد کمک رسانی می‌کنند.

نوید شاهد زنجان: سخنتان با مردم و مسئولان چیست؟ چه توصیه‌ای دارید؟

علی چام: مردم مثل همیشه در کنارمان بوده‌اند و حضورشان همیشه مایه افتخار و دلگرمی ما بوده است. اما متاسفانه مسئولان آنگونه که باید و شاید به فعالیت های این گروه توجه نمی کنند. هیچ یک از اعضای این گروه از طریق این فعالیت‌ها منافع مالی ندارند و پست و مقامی هم قرار نیست بدست آورند چون عمده آنها بازنشسته هستند. چرا صدا و سیما از این فرصت برای ترویج مفاهیم ارزشمندی همچون ایثار اجتماعی استفاده نمی کند. همه اعضای این گروه بارها در شرایط مختلف توان و داشته خود را برای حفظ نظام بکار گرفته اند. با اینکه هیچ نیازی به دیده شدن ندارند آیا بهتر نبود این فرهنگ به طرق مختلف به مردم نشان داده شود. جالب است بدانید در این گروه خانواده های شهدا و جانبازان و مردم عادی همه در کنار هم بودند. افرادی که ظاهرا حضورشان معلوم نبود اما کمک های قابل توجهی داشتند. متاسفانه تصویر برداری صدا و سیما به چند مورد خلاصه شد. ما همه آمده ایم که نشان دهیم ایثار ادامه دارد و من همیشه به این فکر می کنم که اگر کم کاری کنم در روز قیامت وقتی حسین باقری(همرزم شهیدش) را دیدم چگونه به او بگویم آن روزها تمام شد من هم زندگی خودم را ادامه دادم!. یا خونت را پایمال کردم و راهت را ادامه ندادم و اسلحه ات بر زمین جا ماند.....

مصاحبه از: صغرا بنابی فرد


برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده