پرویز عطایی فرزند زوج یوسفعلی و نیمتاج حاجی محمدی 18 دی سال 1336 در شهر تهران بدنیا آمد.


به گزارش نوید شاهد از زنجان، پرویز عطایی فرزند زوج یوسفعلی و نیمتاج حاجی محمدی 18 دی سال 1336 در شهر تهران بدنیا آمد. پدرش کارمند راه آهن بود و دو پسر و دو دختر به غیر از پرویز داشت پرویز مقطع ابتدایی را در مدرسه ادب در منطقه جوادیه تهران به پایان برد.

با توجه به شغل پدر خانواده به زنجان نقل مکان کردند و در خانه های سازمانی راه آهن ساکن شدند.

پرویز تا مقطع راهنمایی ادامه تحصیل داد و سپس برای کار به تهران رفت و مدتی را در مبل سازی و تولیدی پوشاک به کار مشغول شد .

در این زمان بود که زیر نظر استاد میرزایی تعلیمات ورزش کونگفو را آغاز کرد و موفق به اخذ خط هشت در این رشته ورزشی گردید.

وی در دوران انقلاب اسلامی به جرگه مخالفین رژیم پهلوی پیوست و در حالیکه چند ماهی از خدمت سربازی اش نمی گذشت با سخن امام خمینی مبنی بر ترک پادگان ها به همراه چند تن از دوستانش شبانه از پادگانی در کرمان متواری شده و به تهران آمدند.

وی سپس در زنجان رشته ورزشی کونگفور را پایه گذاری کرد و کم کم شاگردان زیادی را دور خودش جمع کرد. در همین ایام بود که به عضویت رسمی سپاه پیوست.

اما منافقین کوردل که چشم دیدن فعالیتهای وی را نداشتند اقدام به ترور وی کردند که در این ترور پرویز در حالیکه سوار بر موتور خود بود از ناحیه دست و سینه مورد اصابت گلوله قرار می گیرد و بلافاصله به بیمارستان انتقال می یابد .

وی سپس با دختر دایی اش ازدواج کرد. هنوز چند ماهی از ازداوجش نمی گذشت که به جبهه رفت و با آغاز عملیات رمضان در آن شرکت کرد و پس از نبردی جانانه با تانک های دشمن در حالیکه آرپی جی بر دوش داشت از ناحیه سر و صورت مورد اصابت تیر قرار گرفته به آرزوی خود رسید و در تاریخ 27 تیر ماه سال 1361 در محل پاسگاه زید به فیض شهادت نائل آمد.

پیکر مطهرش را پس از تشیع در گلزار شهدای پایین زنجان بخاک سپرند وی هنگام شهادت یک فرزند دختر به نام رقیه از خود به جا گذا شت روحش شاد و راهش پر رهرو باد.

**در وصیت نامه شهید آمده است؛ امروز که این وصیت نامه را می نویسم اولین روزی است که به جبهه رسیده ام و در سنگر در کنار برادران رزمنده مشغول نوشتن هستم و خداوند می داند که چقدر با عشق و علاقه این وصیت نامه را مینویسم و خود می دانم که شهید میشوم و خوشحال از این هستم که در این راهی که سالها در انتظارش بودم فرا می رسد. برادر پشتیبان امام باشید. همیشه او را دعا کنید. من فدای امام عزیز هستم و به او عشق می ورزم و از او می خواهم که در آخرت مرا شفاعت نماید.

منبع: اداره امور فرهنگی، تبلیغات، هنری و اسناد بنیاد شهید و امور ایثارگران استان زنجان

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده