گزیده زندگينامه شهيد گرزعلي شاهسوند

در همان اوايل كودكي مادر خود را از دست داد. برادر بزرگ و خواهر بزرگ او هم ازدواج كرده بودند و او در سنين نوجواني فقط با پدر و خواهر كوچكتر خود زندگي مي كردند.

او دوران ابتدايي را در روستا به پايان رساند و به دليل فقر و نبود مدرسه راهنمايي و دبيرستان در روستا از ادامه تحصيل محروم شد و در دوره نوجواني و اوايل جواني در مزرعه به برادرش كمك مي كرد.

همچنان وي علاقه زيادي نيز به نقاشي داشت. او آنقدر به دقت و زيبايي چهره و منظره نقاشي مي كرد كه گويي يك هنرمند ماهر است.

وي در اواخر نوجواني پدرش را نيز ازدست داد. او و خواهر كوچكش كنار برادر و زن برادر زندگي كردند. در اوايل جواني هم خواهر كوچكش با پسرعمويشان ازدواج كرد و به تهران عزيمت كردند و بعد اون داوطلبانه با بسيج به جبهه رفت. بعد از چند ماه تصميم گرفت با دختر مورد علاقه اش ازدواج كند و وقتي يكبار به مرخصي آمده بود به خواستگاري رفت و خيلي به سرعت در عرض چند روز عقد كرده و ازدواج كردند.

يك سال هم به جبهه نرفت. در همان زمان اولين فرزند او كه يك دختر بود به دنيا آمد و اسمش را سهيلا گذاشت. او دخترش را خيلي دوست مي داشت اما چون رفتن به جبهه را يك وظيفه مي دانست به همين دليل رفتن را به دخترش ترجيح داد. رفت و اين آخرين رفتن او بود چون ديگر هرگز بازنگشت و او در حلبچه به مقام والای شهادت نائل آمد.

منبع: بنیاد شهید وامور ایثارگران استان زنجان